ماه من
「ماه من」
پارت دوم:
یه پیرهن مردونه ی سفید با کته مشکی پوشیده بود معلومم بود قدش بلنده انقدر که بهش زول زده بودم فک کنم متوجه شد تا اینکه از جاش بلند شد وقتی که بلند شد واقعا قدش بلند بود
از دیدگاه مانلی:
مهمونیو دوست دارم ولی نه انقدر شلوغ تازه کات کرده بودم همه رو مخم بودن دوست داشتم دخترای اونجا رو بگیرم خفه کنم مخصوصا اونایی که میومدن سمتم و می خواستن خودشونو بقاپن بهم و منم دیگه جامو عوض کردم رفتم تکو تنهو یجا نشستم تا اینکه نشستم یه دختررو دیدم که خیلی خوش هیکل و خوشگل بود و خوشتیپ یه پیرهن جذبه آلبالویی پوشیده بود که به پوسته سفیدش خیلی میومد تا اینکه نگاه ریزی به سرتاپاش انداختم دیدم داره زول میزنه بهم همینطوری که داشت منو بر انداز میکرد بلند شدم که برم سمتش دیدم هم من تنهام هم اون پس گزینه ی خوبیه واسه ی هم دردی.
وقتی که رفتم سمتش احساس کردم دستو پاشو گم کرده ولی میشد از چشاش یه غمی رو فهمید.
مانلی: اجازه هست؟
ا/ت: ا...ا...ا...اره..ح..ح..حتما
مانلی: چرا انقدر هول کردی؟
ا/ت: کی...من؟
خیلی سعی کرد که هول شدنه خودشو حفظ کنه ولی من میفهمیدم که تپشه قلب گرفته
مانلی: اگه اذیتی برم
ا/ت: نه نه من مشکلی ندارم فقط ادم جدید سمتم میاد یکم هول میکنم همین
پوزخندی زدم و جوابشو دادم:
مانلی: مطمعنی چیزه دیگه ای نیس؟
ا/ت: عههه نه چی می خواد باشه
شروع کردم خشک خشک خندیدن پاکت سیگارمو از جیبم دروردم
ا/ت: توهم؟
با تعجب نگاش کردم
مانلی: توهم؟!
ا/ت: اره منم
رفتیم سمته بالکن و از سیگارم بهش دادم و بینه لباش قرار داد و با فندکم هم سیگاره منو روشن کرد هم ماله خودشو جالبه که انقدر یه دختر موقع سیگار کشیدن جذاب میشه؟
پارت دوم:
یه پیرهن مردونه ی سفید با کته مشکی پوشیده بود معلومم بود قدش بلنده انقدر که بهش زول زده بودم فک کنم متوجه شد تا اینکه از جاش بلند شد وقتی که بلند شد واقعا قدش بلند بود
از دیدگاه مانلی:
مهمونیو دوست دارم ولی نه انقدر شلوغ تازه کات کرده بودم همه رو مخم بودن دوست داشتم دخترای اونجا رو بگیرم خفه کنم مخصوصا اونایی که میومدن سمتم و می خواستن خودشونو بقاپن بهم و منم دیگه جامو عوض کردم رفتم تکو تنهو یجا نشستم تا اینکه نشستم یه دختررو دیدم که خیلی خوش هیکل و خوشگل بود و خوشتیپ یه پیرهن جذبه آلبالویی پوشیده بود که به پوسته سفیدش خیلی میومد تا اینکه نگاه ریزی به سرتاپاش انداختم دیدم داره زول میزنه بهم همینطوری که داشت منو بر انداز میکرد بلند شدم که برم سمتش دیدم هم من تنهام هم اون پس گزینه ی خوبیه واسه ی هم دردی.
وقتی که رفتم سمتش احساس کردم دستو پاشو گم کرده ولی میشد از چشاش یه غمی رو فهمید.
مانلی: اجازه هست؟
ا/ت: ا...ا...ا...اره..ح..ح..حتما
مانلی: چرا انقدر هول کردی؟
ا/ت: کی...من؟
خیلی سعی کرد که هول شدنه خودشو حفظ کنه ولی من میفهمیدم که تپشه قلب گرفته
مانلی: اگه اذیتی برم
ا/ت: نه نه من مشکلی ندارم فقط ادم جدید سمتم میاد یکم هول میکنم همین
پوزخندی زدم و جوابشو دادم:
مانلی: مطمعنی چیزه دیگه ای نیس؟
ا/ت: عههه نه چی می خواد باشه
شروع کردم خشک خشک خندیدن پاکت سیگارمو از جیبم دروردم
ا/ت: توهم؟
با تعجب نگاش کردم
مانلی: توهم؟!
ا/ت: اره منم
رفتیم سمته بالکن و از سیگارم بهش دادم و بینه لباش قرار داد و با فندکم هم سیگاره منو روشن کرد هم ماله خودشو جالبه که انقدر یه دختر موقع سیگار کشیدن جذاب میشه؟
- ۲.۵k
- ۰۲ اردیبهشت ۱۴۰۴
دیدگاه ها (۰)
در حال بارگزاری
خطا در دریافت مطلب های مرتبط