حکایت می گویند در قدیم دزد سر گردنه هم معرفت داشت

#حکایت می گویند در قدیم دزد سر گردنه هم معرفت داشت:
روزی دزدی در مجلسی پر ازدحام با زیرکی کیسه ی سکه ی مردی غافل را می دزدد
هنگامی که به خانه رسید کیسه را باز کرد دید در بالای سکه ها کاغذیست که بر آن نوشته است:
خدایا به برکت این دعا سکه های مرا حفاظت بفرما
اندکی اندیشه کرد
سپس کیسه را به صاحبش باز گرداند
دوستانش او را سرزنش کردند که چرا این همه پول را از دست داد.
دزدکیسه در پاسخ گفت:
صاحب کیسه باور داشت که دعا دارایی او را نگهبان است. او بر این دعا به خدا اعتقاد نموده است
من دزد دارایی او بودم نه دزد دین او
اگر کیسه او را پس نمیدادم، باورش بر دعا و خدا سست می شد. ان گاه من دزد باورهای او هم بودم.
واین دور از انصاف است!
و این روزها عده ای هم دزد خزانه مردمند
و هم دزد باورهایشان #فردوس_برین
دیدگاه ها (۹)

😎😎😎😎😎😎😎😎😎😎😎😎😎😎😎😎😎😎😎😎😎😎😎😎😎😎😎😎😎😎😎😎😎😎😎😎😎😎😎😎😎😎😎😎😎😎😎😎😎😎😎😎😎😎😎😎😎😎😎😎...

در جنگ نخستین نادر شاه با ترکان عثمانی که شکست به لشکر ایران...

#حکایت درکانادا پیرمردی را به خاطر دزدیدن نان به دادگاه احضا...

کلیسای سنت جان لاتران یکی ازباشکوه ترین کلیساهای جهان در ر...

﷽ 📣📣📣📣📣⚫️گلایه ی بسیار سنگین سیدالشهدا علیه السلام از زائران...

در حال بارگزاری

خطا در دریافت مطلب های مرتبط