کاوه گوهرین
استاد "کاوه گوهرین" زادهی نخستین روز از مهر ماه سال ۱۳۳۴ خورشیدی در اهواز، شاعر، نویسنده و پژوهشگر ادبیات ایرانی است.
▪︎نمونهی شعر:
(۱)
پُر نخواهد شد
مگر با بوسههای من
سبدی که میبافی!.
(۲)
اگر نمیلرزد دلت
شعری که میخوانی
سست است!.
(۳)
حاجی آقا،
به فکر نو کردن ماه
بر بام همسایه!.
(۴)
چتر فروش.
نرمه باران میدانست
فروشی نداشته!.
(۵)
هرگز ندانست مادر،
فیلمفارسی را نجات داده
اسکناس زیر قالیاش!
(۶)
بزم زنانه.
تنها نرینهی مجلس
طوطی قفس!.
(۷)
تا باز شود
پانسمان چشمانم
تو رفتهای شکوفهی بادام!.
(۸)
پس از رفتن زائو
چه خلوت مینماید
گرمابه!.
(۹)
دو دلداده.
همه چیز خاک شده
مگر نگاه آخرین!.
(۱۰)
در انتظار شوی
خیره به تنها راه دهکده
هووهای پرگو!.
(۱۱)
پلههای دادگاه.
سایهاش از سر ما کم
صاحب چتر!.
(۱۲)
به اندک نوازشی
تارانده شد خستگیاش
اسب گاری.
(۱۳)
خواب قیلوله.
میچرخد میان حوض
هندوانهی پدرم!.
(۱۴)
شاید به خواب بیند
خواهر فروخته شده را
کودک افغان!.
(۱۵)
هر پنجرهای زیبا است،
اگر تو میان قاب آن
طلوع کنی…
(۱۶)
پشت تپه
جا میگذاریمش
ماهی را که با ما میآمد…
(۱۷)
تنها پایش را
مسح میکشد
مجروح جنگی.
(۱۸)
هر چیز، تازهاش نیکوست،
مگر دوست
و شراب کهن...
(۱۹)
فردا که برآید آفتاب
هستم آیا من
تا ببینمش دگربار؟
(۲۰)
هیچ درختی تنها نیست
وقتی که پروانهای
میهمان برگهاست.
گردآوری و نگارش:
#زانا_کوردستانی
▪︎نمونهی شعر:
(۱)
پُر نخواهد شد
مگر با بوسههای من
سبدی که میبافی!.
(۲)
اگر نمیلرزد دلت
شعری که میخوانی
سست است!.
(۳)
حاجی آقا،
به فکر نو کردن ماه
بر بام همسایه!.
(۴)
چتر فروش.
نرمه باران میدانست
فروشی نداشته!.
(۵)
هرگز ندانست مادر،
فیلمفارسی را نجات داده
اسکناس زیر قالیاش!
(۶)
بزم زنانه.
تنها نرینهی مجلس
طوطی قفس!.
(۷)
تا باز شود
پانسمان چشمانم
تو رفتهای شکوفهی بادام!.
(۸)
پس از رفتن زائو
چه خلوت مینماید
گرمابه!.
(۹)
دو دلداده.
همه چیز خاک شده
مگر نگاه آخرین!.
(۱۰)
در انتظار شوی
خیره به تنها راه دهکده
هووهای پرگو!.
(۱۱)
پلههای دادگاه.
سایهاش از سر ما کم
صاحب چتر!.
(۱۲)
به اندک نوازشی
تارانده شد خستگیاش
اسب گاری.
(۱۳)
خواب قیلوله.
میچرخد میان حوض
هندوانهی پدرم!.
(۱۴)
شاید به خواب بیند
خواهر فروخته شده را
کودک افغان!.
(۱۵)
هر پنجرهای زیبا است،
اگر تو میان قاب آن
طلوع کنی…
(۱۶)
پشت تپه
جا میگذاریمش
ماهی را که با ما میآمد…
(۱۷)
تنها پایش را
مسح میکشد
مجروح جنگی.
(۱۸)
هر چیز، تازهاش نیکوست،
مگر دوست
و شراب کهن...
(۱۹)
فردا که برآید آفتاب
هستم آیا من
تا ببینمش دگربار؟
(۲۰)
هیچ درختی تنها نیست
وقتی که پروانهای
میهمان برگهاست.
گردآوری و نگارش:
#زانا_کوردستانی
- ۱.۸k
- ۰۴ اردیبهشت ۱۴۰۲
دیدگاه ها (۰)
در حال بارگزاری
خطا در دریافت مطلب های مرتبط