نمیدانم که را دیدم که از خود میرود هوشم

نمیدانم که را دیدم که از خود میرود هوشم

جنون آهسته میگوید: مبارک باد! در گوشم

#صائب_تبریزی
دیدگاه ها (۱)

وقتی تو نیستینه هست های ما چونانکهبایدندنه باید هاهر روز بی ...

امروز ندانم زِ چه دست آمده‌ایکز اولِ صبح، مستِ مست آمده‌ایگر...

به هر راهی که دانستمفرو رفتم به بوی توکنون عاجز فرو ماندمرهی...

اگر روزم پریشان شدفدای تاری از زلفش که هر شب با خیالشخواب ها...

🔥 زن آتشین!🔰 داستان شیخ رجبعلی خیاط ره و زن بی حجابفرزند شیخ...

🌱🍒شب است و پشتِ شیشه نم نمیدارد خیالِ توپچ و پچ هایِ گنگ و م...

ازمایشگاه سرد

در حال بارگزاری

خطا در دریافت مطلب های مرتبط