خوبی که از حد بگذرد نادان خیال بد کند
خوبی که از حد بگذرد نادان خیال بد کند
پیشنهاد میکنم خوب متن رو بخونید و نظر خودتون رو بگید
این خانم برای خودشیرینی رفته کلیهاش رو به رئیسش اهدا کرده تا جون مدیرعامل شرکت رو نجات بده. بعد از یک ماه که برگشته سرکار، بهش گفتن برو امور مالی کارت دارن. زن هم خوشحال و خندان با خودش گفته ایول قراره بهم ترفیع و پاداش بدن! ولی چند دقیقه بعد، حکم اخراجش رو دادن دستش! دلیل؟ غیبت یک ماهه!
🔸خانم شاکی میشه که من برای نجات جون رئیس یک ماه بیمارستان بستری بودم. داد و هوار که میکنه، مدیرعامل از اتاقش بیرون میاد و سرحال و شاداب میگه: «خانم میخواستی انجام ندی! به سلامت! شرکت ما جای غیبت و فرار از کار نیست.»
🔸این ماجرای واقعی دبورا استیونز ساکن نیویورکه که اخیرا در رسانهها جنجالی شده و یک بار دیگه به ما ثابت میکنه که باید برای فداکاری حد و مرز قائل بشیم!
🔸در نهایت خانمه میره شکایت میکنه، شرکت زیر بار نمیره و پرونده بسته میشه. حالا دبورا مونده و یه دونه کلیهاش
پیشنهاد میکنم خوب متن رو بخونید و نظر خودتون رو بگید
این خانم برای خودشیرینی رفته کلیهاش رو به رئیسش اهدا کرده تا جون مدیرعامل شرکت رو نجات بده. بعد از یک ماه که برگشته سرکار، بهش گفتن برو امور مالی کارت دارن. زن هم خوشحال و خندان با خودش گفته ایول قراره بهم ترفیع و پاداش بدن! ولی چند دقیقه بعد، حکم اخراجش رو دادن دستش! دلیل؟ غیبت یک ماهه!
🔸خانم شاکی میشه که من برای نجات جون رئیس یک ماه بیمارستان بستری بودم. داد و هوار که میکنه، مدیرعامل از اتاقش بیرون میاد و سرحال و شاداب میگه: «خانم میخواستی انجام ندی! به سلامت! شرکت ما جای غیبت و فرار از کار نیست.»
🔸این ماجرای واقعی دبورا استیونز ساکن نیویورکه که اخیرا در رسانهها جنجالی شده و یک بار دیگه به ما ثابت میکنه که باید برای فداکاری حد و مرز قائل بشیم!
🔸در نهایت خانمه میره شکایت میکنه، شرکت زیر بار نمیره و پرونده بسته میشه. حالا دبورا مونده و یه دونه کلیهاش
- ۳۱.۷k
- ۳۱ مرداد ۱۴۰۴
دیدگاه ها (۴۱)
در حال بارگزاری
خطا در دریافت مطلب های مرتبط