عصرنارپنجره

عصرڪنارپنجره
بنشینی و
ڪتابی دردست
چاے دست دگــرت باشد و
بوے هل و لیمو در باد
وبخوانی و بخوانی از یار
توے آن عصر دل انڪَیز پاییزی
و ڪتابت در دست
چایی ات یخ بڪند
و نڪَاهت ڪَرم از دیدن یار ♡
دیدگاه ها (۰)

دور خودت دایره ای بکش دایره ای به وسعتِ بیخیال بودن … دایره ...

دلم گاهی برای همان کوچه‌های باریک تنگ می‌شود. جایی که فاصله‌...

در حال بارگزاری

خطا در دریافت مطلب های مرتبط