تهیونگ این لیا بدبخت چیکارت کرده که اینطوری میگی

تهیونگ. این لیا بدبخت چیکارت کرده که اینطوری میگی
ات. گگگگگگگ
تهیونگ . ادا منو درآوردی ها (ها رو با داد گفت)
ات. ایششششش
تهیونگ. خنده
لیا.اهههه اوپا جونم کجا بودی دلم برات تنگ
تهیونگ. ۲۴ساعت نگذشته هنو، چطور دلت واسم تنگ شده
لیا. اوپا من تورو ۲ساعت نبینم دق میکنم تهیونگ. زبون ریختنت اگه تمام شد برو انور میخوام صبحانه بخورم
لیا. ایشششش
تهیونگ رفت
فلش بک به ساعت ۶بعدظهر
تهیونگ. خب دیگه نظرتون چیه که بریم بیرون
لیا. اوپا بریم یه رستوران
ات.نه بریم قصر رو ببینیم
خاله ته. نه بریم رستوران
مامان ته . به نظرم قصر بهتره
(مامان ته زیاد از دختر خاله و خاله تهیونگ نمیاد)
تهیونگ. چون نظراتون مساوی من انتخاب می‌کنم
تهیونگ. خب میریم
لیا. خب معلومه میریم رستوران تهیونگ بیشتر. به حرف من گوش میده
ات. معلومه
تهیونگ. بسه لیا داشتم حرف میزدم جزا پریدی وسط حرفم
میریمممممممم.......
بچه ها ببخشید مهمون داشتیم نتونستم پارت بزارم الان پارت بعدی رو هم میزارم
بعد یه چیز دیگه اول فیک تهیونگ یه دوست دختر داشت که اسمش لیا بود حالا یادم دقیق نیست که دختر خالش بود یا دختر عموش ولی باهم متفاوتن
دیدگاه ها (۲)

تهیونگ. میریممممممم قصر لیا . چرا اوپا رستوران بهتر بود نار...

که با دیدن اون مرد دهنش باز موند اون جین بودتهیونگ. جین تویی...

برگشتن برم که خوردم به خاله تهیونگ خدایا من هنوز آرزو دارم ...

ات.ته ته نه تهیونگ بعد تهیونگ چه نسبتی باهات داره که پیش بخو...

هنرمند کوچولوی من

جیمین فیک زندگی پارت ۸۱#

فیک کوک دختر کوچولوی من پارت ۳۱

در حال بارگزاری

خطا در دریافت مطلب های مرتبط