سخت است که بیگانه تجسم شده باشی

‍ سخت است که بیگانه تجسّم شده باشـی
در خـاطــره ها غـرقِ تبسّـم شـده باشـی

دلتنـگِ کـسی باشـی و لبریـزِ خیـالش
تا حدّ جـنون طعنه ی مـردم شده باشی

وقتـی که دلش نیست دگـر با دل زارت
سخت است که درگیر تَوّهم شده باشی

با خنجــرِ بیـگانه و با نیــشِ رفیــقان
قــربانیِ یـک سؤِ تـفاهـم شـده باشـی

در محـفل و در جـمع بگویـی و بـخندی
در جـان خودت رو به تلاطـم شده باشـی

بااینکه نگاهش به تو دلسوزیِ محض است؛
دلخوش به همین لطف و ترّحم شده باشی

در عیــنِ وفـا داری و اِبــرازِ محــبت
سخت است در این معرکه دوّم شده باشی
#شعروشراره
دیدگاه ها (۳)

شب گذشت وبا نفسهای تو بیدارم هنوزبی صدا در رختخوابم اشک میبا...

‍🦋 قربان این شاید که از هزارها یقین بهتر است..... ☀️حاج مح...

اگر صـــاحب پـــسری شــومبه او یاد خواهم دادچطور در مدرسه از...

یک شعر بخوان شعر سپهری و پری راترویج بده لهجه ی زیبای دری را...

در حال بارگزاری

خطا در دریافت مطلب های مرتبط