یک بار هم این دوستت دارم لعنتی را

یک بار هم این دوستت دارم لعنتی را
به کسی نه
به خود خودت بگو
خودت برای خودت ناز کن
خندیدی به خودت بگو ای جان
لذت ببر از تمام روزهای خلوتت
از کنج های همیشگی
با شانه به مو زدن های بی قرار
بی ملاقات
با پای پنجره آمدن و چشم به راه نبودن
آری با همین ها شاد شو
با خلاصه کردن آینه ها،
تنهایی را تمرین کن
وقتی خوب راه افتادی و فهمیدی
بی کسی یعنی چه
آن لحظه تو آماده ی عاشق شدنی
آماده ی ترک کردن خویش
حالا به دلت بگو برو ببینم چه می کنی
این تو و اشک
این تو و لبخند
این تو و با هم بودن
همواره بر این باور باش
کسانی که از بی هم بودن نمی هراسند
با هم بودنشان عجیب اصالت دارد
و آن هایی که از تنهایی و بی کسی
می ترسند
آغوش و بوسه هایشان همگی بازی ست
مثل همان عزیزم عزیزم هایی که
زیاد می شنویم اما
خبری از عشق نیست
همان حرف هایی که لب می زنند و
گوش نمی نوازند.
دیدگاه ها (۲)

تصمیم بگیر با دل خوشی‌های ساده معادله پیچیده‌ٔ زندگی را دور ...

سر سنگین باشی، پشت سرت حرف میزننشوخ طبع باشی، پشت سرت حرف می...

من انتخاب کرده ام شاد باشمحتی وقتی هیچ چیز آن طور که می خواه...

کـاش مـی فـهـمیـــدیقـهـر میـکنم تـا دسـتـم رامـحـکمتر بگیـر...

بقول نادر ابراهیمی:تورامی خواهمبرای پنجاه سالگیشصت سالگیهفتا...

برو بمیربمیر بمیر بمیر بمیر بمیر تو لیاقت شونو نداری! فقط ب...

چند پارتی(جونگ کوک/ات)part3

در حال بارگزاری

خطا در دریافت مطلب های مرتبط