myangell

#myangell
#p2

دوتا بادیگارد سمتم اومدن مث اینکه میخواستن ببرنم
نگاه کردم به مامان از طرف اون بودن چون بهم زل زده بود خوشحالی وجودم رو فرا گرفت
#دختر خانوم باهامون با راه آسون میای یا سختش کنیم؟
/میام مستر
#آفرین امیدوارم حقه ایی در کار نباشه
/نه کاری باهاتون ندارم فقط از طرف کی هستید؟
#خانوم ا.ت
در پوست خودم نمیگنجیدم آهانی گفتم که همراهم به یه ماشین رفتیم
بعد چند دقیقه مامان به همرام دوستش وارد همون ماشین شدن و آقایی هم جلو نشست
نمی‌دونستم چیکار کنم ولی فقط پریدم بغلش
بغض کرده بودم
ا.ت....
دختر رو به سمت ماشین بردن بعد جواب های لونا ماهم به سمت اون ماشین رفتیم
قرار بود اگه اون دخترم باشه باهاش بریم پیش اون بی معرفت که عاشقشم
وارد ماشین شدیم که پرید بغلم سخت نفس می‌کشید بغض کردن بود و حس کردم اون دخترمه اون اونیه که میخواستم اسمش میسو بذارم
اونیه که نه ماه منتظرش بودم اون که با بابای بی معرفتش منتظرش بودیم..
صدای نازش رو شنیدم
/اوما
+ تو دختر منی تو اونی؟
/من همونم من میسوتم مامان
+م.می.سو
/اره اوما بابا اسمی که دوست داشتی رو روم گذاشت
عکسات و دید و گفت تو شبیه عشقمی
اون برات گریه کرده می‌دونی بابا عاشقته
+اگه عاشقم بود دوتا بخش زندگیم رو نمی‌گرفت
/مامان نمیخوای چیزی ازم بپرسی
+یه عالمه سوال هست اول بریم خونه
دیدگاه ها (۰)

گایز مهربونمپیج بستیم که رفته هیچپیج جدید زده@army_samمیتونی...

فقط اندونزی همد دردی چند ثانیه ایی

بچه ها میسو دختر جی کی و ا.تهمیسو دوازده سالشها.ت 28 سالشه و...

لونا:کانگ مین آهجی هیون: هوانگ این یوپمیسو:روراا.ت:جنیاز این...

ویو ا،ت صبح از خواب پاشدم رفتم دست و صورتمو شستم کارای لازم ...

رویای من دروغ نمیگه

در حال بارگزاری

خطا در دریافت مطلب های مرتبط