ماهتیره

ماه_تیره🌑
Part: 33

یه لحظه اتاق رو سکوت فرا گرفت

_انگار خیلی هم بدت نیومده

+منظورت چیه؟ بعدشم من رو مبل بودم چطوری اومدم رو تخت؟

_اونش به تو مربوط نیست

+تـ.... تو منو اوردی؟

سکوت کرد و هیچی نگفت
اروم بلند شد و خودشو جمع جور کرد
ناخداگاه دستامو به طور ضرب دری دور بدنم پیچیدم

احساس بدی داشتم
+ چطور تونستی بدوون اجازه بهم نزدیک بشی؟

لبخند شیطانی به پهنای صورتش زد

_درمورد اونایی که دستاتو روش گذاشتی زیاد نمی دونم اما کمر و اندام خوبی داشتی


༺༈༺༼༻༻★☆٭★☆٭★☆٭★☆٭★☆٭٭★༺༈ད༻
دیدگاه ها (۰)

ماه_تیره🌑Part: 34جیغ کشیدم نیشخندی زد و انگار لذت میبرد_اروم...

ماه_تیره🌑Part: 35یه لحظه خجالت کشیدم+دیگه لطفا نزدیکم نشو خن...

دلم براشون تنگ شده مخصوصا تهیونک😢

ملودی_تلخ🍷Part: 28عصبانی بوددوباره خم شد و زیر تخت رو نگاه ک...

در حال بارگزاری

خطا در دریافت مطلب های مرتبط