پارت فصل منه گناهکار

پارت 5 فصل 2 منه گناهکار
چرا این کارو با خانواده این پسره کرد؟
اگه پیداش کنیم چه بلایی سرمون میاد ؟
کجا میتونیم گیرش بندازیم ؟
یعنی جواب این سوالا پیدا میشد؟
با این سوالا خوابم برد
شوگا ویو
بعد از شکستن گوشی رفتم طبقه بالا داخل اتاقم و یه دوش گرفتم لباسامو عوض کردم و روی تخت نشستم فکر کردن به اینکه میتونم اون جینوی عوضی رو پیدا کنم خیلی برام لذت بخشه نمیدونم چرا یه حسی دارم انگار قراره اتفاقی بیفته نمیدونم این چه حسیه ولش کن
رو تخت دراز کشیدم و پتورو روی خودم کشیدم و خوابیدم
..............
صبح با صدای گنجشکا بیدار شدم پنجره باز بود اومده بودن داخل کار همیشه گیشونه هر موقع میبینن پنجره بازه میان داخل پاشدم رفتم یه دوش گرفتم و بعد از عوض کردن لباسم رفتم بیرون داشتم میرفتم سمت آشپزخونه که فهمیدم یکی از نگهبانا داره با گوشی صحبت میکنه
مکالمه نگهبان و موبایل :
نگهبان : بله قربان ، بله انجام دادم، نه کسی متوجه نشد ، بله مطمعنم اگه متوجه میشدن اخراجم میکردن ، دیروز یه دختره رو اوردن پلیسه خیلی معروف و شناخته شدس، نه قربان یادم نرفته، چشم چشم همچینن خدانگهدار
قط کرد بدون هیچ ریکشنی رفتم داخل تا منو دید به تته پته افتاد
نگهبان : آ آقا شما کی اومدید
شوگا : باید بهت خبر بدم؟
نگهبان : نه منظورم اون نیست معذرت میخوام
شوگا : رئیست از کارت راضی نیست؟ آخه زنگ زده بود
نگهبان : نه آقا شما تنها رئیس منید
شوگا : دروغ نگو عوضی( با داد )
ا/ت ویو
صبح زود پاشده بودم با کلی حقه و کلک تونستم برم بیرون توی جاده قدم زدم و بعد از کلی راه رفتن یه جنگل پیدا کردم خیلی قشنگ بود قبلا توی این جنگل ماموریت داشتم برای همین خوب این جنگلو میشناسم به ساعت مچیم نگاه کردم ساعت تازه 6:30 بود هوا داشت به روشنایی میخورد یکم روشن بود رفتم داخل جنگل تا دور بزنم
شوگا ویو
شوگا : مرتیکه تو برای من کار میکنی یا برای اون جاسوسی میکنی ها( با داد )
نگهبان : آقا بخدا مجبور بودم مجبورم کرد
شوگا : چرا باید مجبورت کنه
نگهبان : آقا من ازدواج کردم زن دارم میخواست اونو بکشه نمیتونستم همیچین ریسکی بکنم لطفا منو ببخشید
شوگا : میتونستی بیای بهم بگی
نگهبان : ترسیدم ترسیدم که بهم شنود وصل کرده باشن
شوگا : بسه خفه شو
همه با صدای دعوای ما از خواب بیدار شدن
شوگا : بعدا با تو کار دارم
رفتم بیرون از آشپزخونه داشتم میرفتم طبقه بالا که چشمم خورد به اتاق اون دختره اسمش ا/ت بود فکر کنم رفتم دم در اتاقش و در زدم اما جواب نداد درو باز کردم تو اتاق نبود نکنه فرار کرده اه نباید بهش اعتماد میکردم لعنتی رفتم سمت در سالن که نگهبانا وایساده بودن
شوگا : ببینم این دختره که دیشب اینجا بود رو ندیدین از اینجا رفته؟
نگهبان : بله آقا گفتش با نگهبانی جلوی در حیاط کار داره
شوگا : به خشکی شانس
رفتم سمت نگهبانی حیاط
شوگا : ببینم امروز صبح کسی از اینجا نرفته بیرون ؟
نگهبان : نه آقا هیچ کس نرفته

امیدوارم خوشتون بیاد 🤍☁
خوشحال میشم لایک کنید و کامنت بزارید 🫂☁
درخواستی دارید بگید (◍•ᴗ•◍)🤍☁
دیدگاه ها (۴۸)

این برنامه کیبورده کیبورد دلخواه خودتونو میتونید درست کنید پ...

پارت 6 فصل 2 منه گناهکار شوگا ویو شوگا : ببینم امروز صبح کسی...

پارت 4 فصل 2 منه گناهکار درو بستم و رفتم سمت اتاق وقتی پیداش...

پارت 3 فصل 2 منه گناهکار شوگا ویو یه ربعی هست که همونجا موند...

"در آغوش شیطان" ---Chapter: 1 Part: 12ویو جونکوکرفتم سمت دف...

꧁ 𝘿𝙖𝙧𝙠 𝙡𝙞𝙛𝙚 ꧂𝙥𝙖𝙧𝙩⁵⁹چند روزی گذشته بود.... همه درگیر پیدا کرد...

درخواستی🖤🩸🩸

در حال بارگزاری

خطا در دریافت مطلب های مرتبط