چشم های من

چشم های من
بسته به نگاه توست
از ابشخور چشم های تو اب میخورد
و لب هایم
مرز اتصال عاشقانه هامان به هم است
یک بوسه که شلیک کنی
لب هایم ممهور به مهر عشق می شوند
بوسه عاریتی نمی خواهم
تمام عشقت را به بوسه هایت ببخش و بگذار من تا همیشه
مقهور علاقه ات شوم
دیدگاه ها (۱)

می خواستم کمی فقط کمیدوستت داشته باشم!از دستم در رفتعاشقت شد...

حاضری تمام جانت را برایش بدهیآنگاه که همه چیزت میشود او...سر...

وقتی هوس آغوشت به جانم می افتدنفس هایم به شمارش و و تپش قلبم...

حاضری تمام جانت را برایش بدهیآنگاه که همه چیزت میشود او...سر...

مادر نامت را که می نویسمقلم می لرزددل می لرزدجهان آرام می شو...

میخواهم در دنیای آرامش غیر درکی خودم غرق بشوم ،چشمانم را ببن...

در حال بارگزاری

خطا در دریافت مطلب های مرتبط