پارت
پارت¹
بابای هانا: برای اینکه شراکت قوی تر بشه باید پسرت با دخترم لیا ازدواج کنه
بابای ته: فکر خوبیه پس ما امشب مییایم خاستگاری لیا
ب.ها : باشه
ویو خونه ی هانا
لیا: من با اون پسر ازدواج نمیکنم
ب.ها: باید ازدواج کنی دیگه حرفی نباشه امشب هم میان خاستگاری
م.ها : اما عزیزم ما...
ب.ها: گفتم حرفی نباشه
لیا میره اتاقش و هانا هم میره پیشش
هانا: اجی جونم گریه نکن اون پسره خوبیه
لیا: هانا مگه تو عاشق تهیونگ نبودی پس چطور میتونی تأمل کنی
هانا: ...
لیا: من با اون ازدواج نمیکنم من عاشق جونگکوک هستم و ازدواج نمیکنم
هانا : آبجی یه فکری دارم .......... در گوش لیا میگه
لیا: خوبه نه نه عالیه پس من الان زنگ میزنم به کوک
هانا : آره
ویو خونه ی ته
ته: بله پدر ( خر ذوق )
پ.ته: خوبه پس برای شب آماده باش
ته: بله پدر
نکته : ته عاشق لیا هستش ولی لیا عاشق کوکه و هانا هم عاشق تهیونگه
پایان پارت¹
بابای هانا: برای اینکه شراکت قوی تر بشه باید پسرت با دخترم لیا ازدواج کنه
بابای ته: فکر خوبیه پس ما امشب مییایم خاستگاری لیا
ب.ها : باشه
ویو خونه ی هانا
لیا: من با اون پسر ازدواج نمیکنم
ب.ها: باید ازدواج کنی دیگه حرفی نباشه امشب هم میان خاستگاری
م.ها : اما عزیزم ما...
ب.ها: گفتم حرفی نباشه
لیا میره اتاقش و هانا هم میره پیشش
هانا: اجی جونم گریه نکن اون پسره خوبیه
لیا: هانا مگه تو عاشق تهیونگ نبودی پس چطور میتونی تأمل کنی
هانا: ...
لیا: من با اون ازدواج نمیکنم من عاشق جونگکوک هستم و ازدواج نمیکنم
هانا : آبجی یه فکری دارم .......... در گوش لیا میگه
لیا: خوبه نه نه عالیه پس من الان زنگ میزنم به کوک
هانا : آره
ویو خونه ی ته
ته: بله پدر ( خر ذوق )
پ.ته: خوبه پس برای شب آماده باش
ته: بله پدر
نکته : ته عاشق لیا هستش ولی لیا عاشق کوکه و هانا هم عاشق تهیونگه
پایان پارت¹
- ۳.۳k
- ۰۵ بهمن ۱۴۰۳
دیدگاه ها (۰)
در حال بارگزاری
خطا در دریافت مطلب های مرتبط