خسته ام از مصلحت های اجباریاز تظاهر های توخالی از قربان صدقه رفتن های مفتازازاز....خسته اماز این بریدن و دوختن هایِ روزگارلباسِ صبوریم بدجور تنگ شدهخسته ام خسته!!!.