سناریو کوتاه ران و ریندو
سناریو کوتاه ران و ریندو
در مورد یه دختر ۱۴ ساله به نام یوری که گروگان گرفته میشه . این دختر کوچولو قصه ما پیش پدر خوندش زندگی میکرد که یه روز چند نفر به عمارت اونها حمله میکنند و اون رو گروگان میگیرند . بعد بابت ازاد کردنش از پدر خواندش پول میخوان . ولی اون نمیده . تصمیم میگیرن اون رو بکشن ولی یکیشون به اسم کارو اونرو به عنوان برده صاحب میشه .( اسم دیگه ای نداشتم )
شروع داستان از زبان سوم شخص :
باز یه روز جدید شروع شده بود و ...
یوری : قربان ساعت هفته ... وقت صبحانه ست .
کارو : بیدار میشه * چیه توله خر ( توله خر ؟ خر مگه کره نداشت ؟) اه بزار بخوابم .
یوری: ببخشید ولی امروز جلسه دارید باید زود بیدار شید .
کارو : دیگه خفه شو .
کارو میره جلسه :
تو جلسه ...
رئیس : مشخصات یه نفر رو بهت میدم ... کارو تو کارش رو تموم میکنی .
کارو : کی هست ؟
رئیس : یه دختر پولداره که از یکی از شهرستان های اطراف اومده ؟
کارو : بدهی داره ؟
رئیس : نه . ما بهش بدهی داریم . بهتره یه نفر رو استخدام کنی تا این کار رو برات انجام بده .
کارو : فک میکنه * یه نفر رو دارم .
رئیس : باشه .
کارو : خوبه ...
کارو میره به خونه و هی دختر ... بیا ...
یوری: بله اقا
کارو : بشین اینجا
یوری: چشم .
کارو : اینو بگیر دستت .
یوری: این اسلحه واقعیه اقا ؟
کارو : اره . میخوام بهت یاد بدم چطور کار میکنه .
یوری: ترس * چرا اقا ؟
کارو : شاید لازمت شد ...
موقع اموزش :
کارو : احمق اینطوری بگیرش * سیلی میزنه به صورت یوری *
یوری: *اشک تو جشاش جمع میشه*چ ... چشم
این یکی رو میدونم ریدم و خواهم رید به روم نیارید
در مورد یه دختر ۱۴ ساله به نام یوری که گروگان گرفته میشه . این دختر کوچولو قصه ما پیش پدر خوندش زندگی میکرد که یه روز چند نفر به عمارت اونها حمله میکنند و اون رو گروگان میگیرند . بعد بابت ازاد کردنش از پدر خواندش پول میخوان . ولی اون نمیده . تصمیم میگیرن اون رو بکشن ولی یکیشون به اسم کارو اونرو به عنوان برده صاحب میشه .( اسم دیگه ای نداشتم )
شروع داستان از زبان سوم شخص :
باز یه روز جدید شروع شده بود و ...
یوری : قربان ساعت هفته ... وقت صبحانه ست .
کارو : بیدار میشه * چیه توله خر ( توله خر ؟ خر مگه کره نداشت ؟) اه بزار بخوابم .
یوری: ببخشید ولی امروز جلسه دارید باید زود بیدار شید .
کارو : دیگه خفه شو .
کارو میره جلسه :
تو جلسه ...
رئیس : مشخصات یه نفر رو بهت میدم ... کارو تو کارش رو تموم میکنی .
کارو : کی هست ؟
رئیس : یه دختر پولداره که از یکی از شهرستان های اطراف اومده ؟
کارو : بدهی داره ؟
رئیس : نه . ما بهش بدهی داریم . بهتره یه نفر رو استخدام کنی تا این کار رو برات انجام بده .
کارو : فک میکنه * یه نفر رو دارم .
رئیس : باشه .
کارو : خوبه ...
کارو میره به خونه و هی دختر ... بیا ...
یوری: بله اقا
کارو : بشین اینجا
یوری: چشم .
کارو : اینو بگیر دستت .
یوری: این اسلحه واقعیه اقا ؟
کارو : اره . میخوام بهت یاد بدم چطور کار میکنه .
یوری: ترس * چرا اقا ؟
کارو : شاید لازمت شد ...
موقع اموزش :
کارو : احمق اینطوری بگیرش * سیلی میزنه به صورت یوری *
یوری: *اشک تو جشاش جمع میشه*چ ... چشم
این یکی رو میدونم ریدم و خواهم رید به روم نیارید
- ۱۱.۲k
- ۲۱ بهمن ۱۴۰۳
دیدگاه ها (۲۰)
در حال بارگزاری
خطا در دریافت مطلب های مرتبط