زندگی رویاییپارت
زندگی رویایی:پارت ۵۷
ویو ا.ت:
آماده شدم(اسلاید۲)آمدم بیرون فلیکس هم آماده بود
+فلیکس اوپا بریم
¿بریم
رفت سمت ماشینش
+میخوای با راننده بریم
¿نه نه (هول هولکی)
تعجب کردم که چشه..میخواستم منصرف بشم و نرم
¿ا.ت بچه ها منتظرن منم میخوام سریع بریم اونجا
سرمو تکون دادم و نشستم اون هم آمد و نشست پشت فرمون و راه افتاد
¿چند سال با جونگکوک تو رابطه ای ؟؟
چرا اینو میپرسه
+۳سال
¿بهش اعتماد داری
+چرا داری اینا رو میپرسی
خیلی معذب بودم
¿همینجوری..توهم ازم بپرس
+فلیکس
¿خوب حوصلم سر رفته
خندید شاید واقعا دیگه بهم حسی نداره منم یه لبخند کوتاهی زدم
+اومم اینجوریه پس منم میپرسم
سرش رو تکون داد همینجوری داشتم فک میکردم لبخند شیطونی زدم که نگام کرد
¿چی تو مغزت داره میگذره
+دوس دخترت..چند بار پارش کردی تو رابطه
خنده بلندی کرد که منم خندیدم
+بگو دیگه
¿۴ بار.. بار چهارم رفت بیمارستان
تعجب کردم و شروع کردم به سرفه کردن
فلیکس ماشین رو وایستون و از پشت بهم آب داد
یه قلوپ خوردم مزه عجیبی میداد سعی کردم دیگه نخورم
+بهترم
ویو فلیکس
از موقعی که فهمیدم ا.ت با جئون جونگکوکه میخوام جدا شون کنم
ا.ت ساده فک کرده من دیگه بهش حسی ندارم ولی من میپرستمش
امروز به بهونه دیدن بچه ها بردمش بیرون
ویو بعد حرفاشون :
از پشت بهش آب دادم توش بیهوش کننده بود
چند مین گذشت ا.ت سرش رو با دستش گرف و چشماش رو بست ماشین رو وایستوندم فک کنم بیهوش شده هه
صندلیش رو خوابوندم گوشیم رو در آوردم و رفتم تو دوربین گوشی
گوشی رو..
ویو ا.ت:
آماده شدم(اسلاید۲)آمدم بیرون فلیکس هم آماده بود
+فلیکس اوپا بریم
¿بریم
رفت سمت ماشینش
+میخوای با راننده بریم
¿نه نه (هول هولکی)
تعجب کردم که چشه..میخواستم منصرف بشم و نرم
¿ا.ت بچه ها منتظرن منم میخوام سریع بریم اونجا
سرمو تکون دادم و نشستم اون هم آمد و نشست پشت فرمون و راه افتاد
¿چند سال با جونگکوک تو رابطه ای ؟؟
چرا اینو میپرسه
+۳سال
¿بهش اعتماد داری
+چرا داری اینا رو میپرسی
خیلی معذب بودم
¿همینجوری..توهم ازم بپرس
+فلیکس
¿خوب حوصلم سر رفته
خندید شاید واقعا دیگه بهم حسی نداره منم یه لبخند کوتاهی زدم
+اومم اینجوریه پس منم میپرسم
سرش رو تکون داد همینجوری داشتم فک میکردم لبخند شیطونی زدم که نگام کرد
¿چی تو مغزت داره میگذره
+دوس دخترت..چند بار پارش کردی تو رابطه
خنده بلندی کرد که منم خندیدم
+بگو دیگه
¿۴ بار.. بار چهارم رفت بیمارستان
تعجب کردم و شروع کردم به سرفه کردن
فلیکس ماشین رو وایستون و از پشت بهم آب داد
یه قلوپ خوردم مزه عجیبی میداد سعی کردم دیگه نخورم
+بهترم
ویو فلیکس
از موقعی که فهمیدم ا.ت با جئون جونگکوکه میخوام جدا شون کنم
ا.ت ساده فک کرده من دیگه بهش حسی ندارم ولی من میپرستمش
امروز به بهونه دیدن بچه ها بردمش بیرون
ویو بعد حرفاشون :
از پشت بهش آب دادم توش بیهوش کننده بود
چند مین گذشت ا.ت سرش رو با دستش گرف و چشماش رو بست ماشین رو وایستوندم فک کنم بیهوش شده هه
صندلیش رو خوابوندم گوشیم رو در آوردم و رفتم تو دوربین گوشی
گوشی رو..
- ۵.۳k
- ۲۴ اسفند ۱۴۰۳
دیدگاه ها (۱)
در حال بارگزاری
خطا در دریافت مطلب های مرتبط