نه مرا خواب به چشم و نه مرا دل در دست

نه مرا خواب به چشم و نه مرا دل در دست
چشم و دل هر دو به رخسار تو آشفته و مست...


#امیرخسرو_دهلوی
دیدگاه ها (۷)

شعله دارم میکشم در تب، نمی فهمی چرا؟...آب دارم می شوم هرشب ن...

گفتم چگونه می کشی و زنده می کنی؟با یک نگاه کشت و دگـــر زنده...

لذت وصل نداند مگر آن سوخته ایکه پس از دوری بسیار به یاری برس...

جانَم فَدای زُلفِ تو آن‌دَم که پُرسَمَتکاین چیست ؛ مویِ بافت...

.میشود یک شب تو ساقی باشی و من مست تو؟محو چشمان تو باشم ، عا...

تا چشم تو دیدیم ز دل دست کشیدیمما طاقت تیمار دو بیمار نداریم...

آنچنان جای گرفتی، تو به چشم و دل من 🌸  که به خوبان دو عالم ن...

در حال بارگزاری

خطا در دریافت مطلب های مرتبط