اینکه دلت که میگیرد من از این راه دور یک چیزی ته گلویم سن

اینکه دلت که میگیرد من از این راه دور یک چیزی ته گلویم سنگینی میکند راه نفسم را بند می آورد نامش چیست ؟
اینکه تو میخندی و من قند در دلم آب میشود...
اینکه چشم هایت پر از اشک نشده ، مثل ابر بهار میبارم ...
اینکه شما مالِ من نیستی امّا وقت خوشحالیت که میرسد از تو خوشحال ترم و دلم از همین راهِ دور برای خنده هایت قنج میرد
یا اینکه دلم میخواهد حالِ بدت را با جان و دل به جان بخرم اما تُ یک وقت اخم مهمانِ فاصله ی دو ابرویت نشود ...
نام این حس چیست به گمانت ؟
شما اسمش را هرچیزی که دوست داری بگذار ...
امّا من اسمش را میگذارم عشق...

#شین_مست_فاطمه_جوادی
دیدگاه ها (۱۳)

✨ ✨ ✨ تو هر کجای این دنیا هم که بمانی او به تو فکر خواهد کرد...

#زنده_در_گوردیدن عکس آدمهای گور خواب در همین حوالی تهران برا...

این روزهاهـوا خیلے غبار آلـود استگـرگ را از سگ نمی توان تشخی...

وقتی میمیرید نمی فهمید که مرده اید تحملش فقط برای دیگران سخت...

در حال بارگزاری

خطا در دریافت مطلب های مرتبط