صبح و صبحانه و لبخند و دلی در تب یار

صُبح و صُبحانه و لَبخند و دِلی دَر تَبِ یار

بَه چه آغازِ قَشنگی ست، در این روز پاییز
دیدگاه ها (۵)

؏ـشــق یعنــــے . . .دوست داشتـــن بۍ علـــت . . . بوسہ یــ...

‌دوستت دارم بہ حدے ڪہ اگر باشی براےِ تمـامِ لحظہ‌هایت فرشی ا...

صبح استبیا دل به دریا بزنیمعاشق شده وسر به صحرابزنیمدرگردش ص...

امشب رادر کنار دل من باشتا صبح در آغوش من باش ومنزل من باشهر...

بوی صبحانه می آید! به به چه نسیمی چه هوایی سرِ صبحبه به چه س...

.⚪️درمان کم خونی🔸به این منظور دو عدد خرما را در یک فنجان شیر...

چه باران قشنگی!کاش غم‌ها را بشویدکاش آدم‌ها؛پر از خوشبختی و ...

در حال بارگزاری

خطا در دریافت مطلب های مرتبط