ویو کوک
ویو کوک:
خیلی حالم بد بود، با یونگسو بهم زده بودم.
(ا/ت+ کوک_ یونگسو*)
حالم ازش بهم میخورد، همیشه بوی الکل میداد، مخصوصا امروز.
(پرش به 4 ساعت پیش)
*:سلام، کوکم خوبی؟(با حالت مست)
_:اره، تو حالت خوبه؟ خیلی خوب به نظر نمی رسی؟
*:اره، مست کردم بیا منو ببر.
_:سریع بگو کجایی؟
*:......
_:الان خودمو میرسونم!
رسیدم، دیدم که داره یه مدرو میبوسه،با خودم گفتم حتما اشتباهی شده. رفتم جلو و از مردی که کنارش بود پرسیدم
_:شما چیکارش هستین؟ من دوس پسرشم!
°:اها پس تو جئون جونگ کوک هستین،یونگسو خیلی ازت برام گفته، شرمنده باید بهت بگم که بهت خیانت شده، اون اصن تورو دوست نداشته!
_:چی؟!
خیلی حالم بد بود، با یونگسو بهم زده بودم.
(ا/ت+ کوک_ یونگسو*)
حالم ازش بهم میخورد، همیشه بوی الکل میداد، مخصوصا امروز.
(پرش به 4 ساعت پیش)
*:سلام، کوکم خوبی؟(با حالت مست)
_:اره، تو حالت خوبه؟ خیلی خوب به نظر نمی رسی؟
*:اره، مست کردم بیا منو ببر.
_:سریع بگو کجایی؟
*:......
_:الان خودمو میرسونم!
رسیدم، دیدم که داره یه مدرو میبوسه،با خودم گفتم حتما اشتباهی شده. رفتم جلو و از مردی که کنارش بود پرسیدم
_:شما چیکارش هستین؟ من دوس پسرشم!
°:اها پس تو جئون جونگ کوک هستین،یونگسو خیلی ازت برام گفته، شرمنده باید بهت بگم که بهت خیانت شده، اون اصن تورو دوست نداشته!
_:چی؟!
- ۶.۶k
- ۰۵ آبان ۱۴۰۲
دیدگاه ها (۰)
در حال بارگزاری
خطا در دریافت مطلب های مرتبط