DOCTORS OF GONGILL🥼part 32
یونگی دست جی هیون را ول کرد و دوباره در جیب هایش گذاشت.
+به چی نگاه میکنید؟ برگردین سر کارتون!
دکتر ها و پرستاران سرشان را پایین انداختند و به راهشان ادامه دادند.
یونگی دوباره به جی هیون رو کرد و گفت :همونجور که گفتی باید تو یه عمل دیگه شرکت
کنی .و این یه درخواست نیست.
یونگی از کنار جی هیون رد شد و به سمت اتاقش رفت .
جی هیون دست هایس را به سینه زد و به یونگی که در حال دور شدن بود خیره شد.
_ممنون دکتر مین.
--
جی هیون با میکروسکوپ مخصوص، با دقت به حرکت ابزار در دست یونگی نگاه میکرد و
هر حرکت و اقدامی را به خاطر میسپرید .بعد از یک ساعت، یونگی ابزارش را زمین گذاشت
و از روی صندلیاش بلند شد.
+بقیش با تو.
جی هیون سرش را کمی خم کرد و ابزارش را برداشت .این بار کمی از بار قبل پیچیده تر
بود .تومور بزرگتر بود و بیشتر پخش شده بود و این باعث شده بود جی هیون استرس بگیرد.
یونگی برگشت و نگاهی به جی هیون کرد. مطمئن بود یک روز ان رزیدنت به جاهای بزرگی
میرسد
--
جی هیون قاشق بزرگی برنج در دهانش کرد و قاشقی خورشت خورد.
+میدونستی دکتر مین پسر رئیس بیمارستانه؟
+به چی نگاه میکنید؟ برگردین سر کارتون!
دکتر ها و پرستاران سرشان را پایین انداختند و به راهشان ادامه دادند.
یونگی دوباره به جی هیون رو کرد و گفت :همونجور که گفتی باید تو یه عمل دیگه شرکت
کنی .و این یه درخواست نیست.
یونگی از کنار جی هیون رد شد و به سمت اتاقش رفت .
جی هیون دست هایس را به سینه زد و به یونگی که در حال دور شدن بود خیره شد.
_ممنون دکتر مین.
--
جی هیون با میکروسکوپ مخصوص، با دقت به حرکت ابزار در دست یونگی نگاه میکرد و
هر حرکت و اقدامی را به خاطر میسپرید .بعد از یک ساعت، یونگی ابزارش را زمین گذاشت
و از روی صندلیاش بلند شد.
+بقیش با تو.
جی هیون سرش را کمی خم کرد و ابزارش را برداشت .این بار کمی از بار قبل پیچیده تر
بود .تومور بزرگتر بود و بیشتر پخش شده بود و این باعث شده بود جی هیون استرس بگیرد.
یونگی برگشت و نگاهی به جی هیون کرد. مطمئن بود یک روز ان رزیدنت به جاهای بزرگی
میرسد
--
جی هیون قاشق بزرگی برنج در دهانش کرد و قاشقی خورشت خورد.
+میدونستی دکتر مین پسر رئیس بیمارستانه؟
- ۱۸.۹k
- ۱۲ اسفند ۱۴۰۰
دیدگاه ها (۰)
در حال بارگزاری
خطا در دریافت مطلب های مرتبط