به مرگ گرفتی مرا تا به تبی راضی شوم

به مرگ گرفتی مرا تا به تبی راضی شوم

کاش “میفهمیدی” به مرگ راضی بودم وقتی که تب می کردم از ندیدنت !
دیدگاه ها (۷)

هیچوقت بی خداحافظ کسی را ترک نکننمیدانی چه درد بدی استپیر شد...

نگاه تو تلخاشک های من شوریادت شیرینزندگی بامزه ای دارم !

تمام فنجان های قهوه دروغ می گفتندتو بر نمی گردی !

تو می گذری…من می گذرمتو از من – من از دلتو می خندی…من می خند...

کاش منم مثل تو بودم..راحت فراموشت می کردم🥲

ای کاش پستچی بودم وهر صبح حال خوب می‌بردم برای آدم ها.هربار ...

تیر برقی «چوبیم» در انتهای روستابی فروغم کرده سنگ بچه های رو...

در حال بارگزاری

خطا در دریافت مطلب های مرتبط