اتفاق اون دختربچ رو بغل ردم

اتـفاقے اونـ دختـربچہ رو بغـل ڪردم...

اینـ دختـربچهـ همـون بچہ رویاهامـون بـود...
دختــرے ڪہ قرار بود توپــدرش باشے منـم مـادرش....
وقتے بغلـش ڪردم....
یـاده تقـدیرمون افتــادمـ...
مـا مــالہ همـ نبودیـــم....
یـاده نـامردیاتـ افتــادمـ.....
دختــر خیلے خوشگلے بود چشماش مثهـ چشماے خـودتـ بود.....

تو بغلــم گریہ ڪرد.... مـادرش اونـو از بغلــم جـدا ڪرد.....
اسمـشـو ڪہ صــدا ڪرد دنـیا رو سرمـ خـرابـ شـد....
😔 😔
مُـــــــردم.. وقتے دیدمـ اسمم همـ اسمهـ دختـــرتہ.....
دیدگاه ها (۲)

#خـــیلے سَخـتہ ببینـــےبہ یکـــے کـمتَــــر از #خـودتـترجـی...

مَگه مهمهِ...چند نَفر دوستت دارَنوقتی اونی کِهٔدوسش داری دوس...

↻بہ سلامتے پسرے ڪہ ✓رفیقش بهش گفت:↻✓↯اونورو نگاه ڪن↯✓✖ ️گفت:...

بزرگترین اندوه در چشمان کسی ست که با صدای بلند می خندد ، هما...

در حال بارگزاری

خطا در دریافت مطلب های مرتبط