تحلیل واقعه عاشورا

محرم ماه پیروزی خون بر شمشیر

در ایام ماه محرم هر شب مطالبی از کتاب ارزشمند تحلیل واقعه عاشورا از آثار علامه شهید مرتضی مطهری را با تأمل و دقت مطالعه کنیم.

تحلیل واقعه عاشورا
(ادامه مطلب از شب گذشته)

على علیه‌السلام در بسیارى از موارد اصلاً قدرت پیدا نکرد که روش پیغمبر را اجرا کند. وقتى در مقام اجرا برآمد، خود مردم علیه او قیام کردند. گفت: فلان نمازى که شما به این شکل مى‌خوانید (نمازهاى شبهاى ماه رمضان که به جماعت مى‌خواندند) بدعت است، نخوانید. گفتند: سى سال، از زمان عمر رایج است. واعمرا! واعمرا! جاى عمر خالى، عمر کجاست که سنّتش دارد از بین مى‌رود. خواست شریح قاضى را برکنار کند،گفتند: تو مى‌خواهى کسى را که از بیست سال پیش، از زمان عمر، قاضى محترم کوفه بوده است برکنار کنى؟! بنابراین پنجاه سال بر امت اسلام گذشته است که علاوه بر مسئله کتاب‌اللّه‌ و سنّت رسول اللّه‌، روش رهبرى تغییر کرده و عوض شده است.

سخن امام حسین که فرمود: «اَسیرَ بِسیَرةِ جَدّى وَ اَبى» مى‌خواهم سیره‌ام سیره جدّ و پدرم باشد، یعنى نه سیره ابوبکر، نه سیره عمر، نه سیره عثمان و نه سیره هیچ‌کس دیگر. این است که در حادثه عاشورا، ما در امام حسین عليه‌السلام جلوه‌هایی مى‌بینیم که نشان مى‌دهد علاوه بر مسئله امر به معروف و نهى از منکر و مسئله امتناع از بیعت و مسئله اجابت دعوت مردم کوفه، کار دیگرى هم هست و آن این است که مى‌خواست سیره جدّش را زنده کند.

یک مثال: نماز عید فطر امام رضا علیه‌السلام

این قضیه را شنیده‌اید: مأمون اصرار داشت که حضرت رضا علیه‌السلام ولایتعهدى را بپذیرد. حضرت نمى‌پذیرفت. آخر، مسئله اجبار را مطرح کرد که حضرت پذیرفت ولى طورى پذیرفت که خودش عین نپذیرفتن بود و بیشتر سبب رسوایى مأمون شد.

خلفا سالها بود که نماز عید فطر و عید قربان مى‌خواندند. پیغمبر نماز عید فطر و عید قربان مى‌خواند، اینها هم نماز عید فطر و عید قربان مى‌خواندند. اما روش نماز خواندن به تدریج فرق کرده بود، سیره فرق کرده بود. (مثال خوبى است: نماز عید خواندن، کتاب‌اللّه‌ و سنّت رسول اللّه‌ است اما چگونه نماز خواندن، سیره است.) کم‌کم دربارهاى خلفا مانند دربارهاى ساسانى ایران و قیاصره روم شده بود، دربارهاى خیلى مجلّل. لباس خلیفه و سران سپاه داراى انواع نشانه‌هاى طلا و نقره بود. خلیفه وقتى مى‌خواست به نماز عید بیاید، با جلال و شکوه خاص و با هیمنه سلطنتى مى‌آمد. خودش سوار بر اسبى که گردنبند طلا یا نقره داشت مى‌شد و شمشیرى زرّین به دست مى‌گرفت، سپاه نیز از پشت سرش مى‌آمد، درست مثل اینکه مى‌خواهند رژه نظامى بروند. بعد مى‌رفتند



ادامه مطلب را فردا شب ببینیم
دیدگاه ها (۱)

تفسیر قرآن

تفسیر قرآن

احکام

احکام

در حال بارگزاری

خطا در دریافت مطلب های مرتبط