بیمار چشم اویم و آن سنگدل مرا

بیمارِ چشمِ اویَم و آن سنگدل مرا
درمان که بگذریم؛ دعا هم نمی‌کند
دیدگاه ها (۱۸)

روزی که بهم گفتی «اگه یه روز اونقدر دور بشی ازم که از یادت ب...

یه فراموشیِ عمیق،نیازمه!

بعضی روزها آرزو میکردم کاش میتونستم به عقب‌برگردم نه به خاطر...

دیگر نه دلی مانده،نه جانی...میخواهم تمام آرزوهایم رابه دستِ ...

جایی را ترک کردمکه در آن خوشحال نبودمو ترک آنجا نیز مرا خوشح...

بمیرم !!!اینقدر فرسوده شدن که با مافیای پزشکی و کادر درمان ا...

شیرپسران

در حال بارگزاری

خطا در دریافت مطلب های مرتبط