جوجه اردک های بانگو . پارت ۴

ادامه
چویا بعد نمایش رفت بار و الان طبق معمول مسته

چویا : ( در حال غر زدن )

یه دفعه دازای وارد بار میشه ولی چویا توجهی نمی کنه

دازای : اهه تو دوباره مست کردی ؟😊
چویا : به تو چه اصلا؟؟؟ تا خواستی منو بازی چه دست خودت کردی الان دیگه زر نزن !
دازای : به نظر من نمایش عالی بود 😊👌
چویا : ساکت شو بانداژی 😠
دازای : هه هه

یه دفعه دازای بلند شد و لب چویا رو بوسید !🤌
دازای : وقت رفتن هویج کوچولو! زیادی مست شدی 🙃🙂
چویا : تو ......

چویا کل مسیر خونه رو تو بغل دازای خوابیده بود و هر وقت می خواست بلند شه دازای محکم تر بغلش می کرد.....
...............
کنیکیدا : به نظر تون اون دوتا سگ و گربه از پسش بر میان؟
یوسانو : من در صورتی درمانشون میکنم که بزارین قبشون‌ رو تشریح کنم!
کنیکیدا : آهه😵
...............
چویا و دازای رسیدن خونه .

چویا : ولم کن !
دازای : با کمال میل! !
_یکم بعد
چویا : هی دازای ! چرا تو نمیای باهام بریم بار و باهم مش_روب بخوریم !!!؟؟
دازای : ( * این باز مست شد داره یچی‌ میگه )
علاقه ای ندارم !🙂
چویا : بیا! بیا! قول می دم بعدش هر کاری بگی میکنم!!!
دازای : ( این حرف چویا رو ضبط کرد🤦🏻‍♀️) اوه این شد یه پیش نهاد خوب . ولی الان دیگه باید بخوابی 😀🙂
چویا : اما !...
دازای: نههه!!.‌
چویا : باشه !... (خوابید)
_________________
پایان 😃
تا پارت بعدی زیاد طول نمی‌کشه 😄

❤🤍❤🖤❤
دیدگاه ها (۴)

جوجه اردک های بانگو. پارت ۵

...

جوجه اردک های بانگو . پارت ۳

نکول سان

سناریو دازای پارت ۲

هنتای :: سوکوکو

سایه های عشق ۲

در حال بارگزاری

خطا در دریافت مطلب های مرتبط