نمیدانم عشقت حادثهای بزرگ بود

نمی‌دانم عشقت حادثه‌ای بزرگ بود
یا کوچک، به هر حال تو را اشتباه گرفتم
و اشتباه اشتباه است؛ هواپیمایی به کوه بخورد
یا گنجشکی به شیشه...
دیدگاه ها (۱۲)

در گل بمانده پای دل جان می‌دهم چه جای دلوز آتش سودای دلای وا...

هم سکوت گریزان ،هم از صدا بیزارچنین چرا دلتنگم ؟چنین چرا بیز...

یارم به بازار آمده ست چالاک و هشیار آمده ستور نه به بازارم چ...

خواستم گریه کنم، قلب صبورم نگذاشت!وقت زانو زدنم بود، غرورم ن...

دیگر. برایت شعر خواندن اشتباه است مهر تو بر دل نشاندن اشتباه...

ای برادر تو همه اندیشه ایما بقی تو استخوان و ریشه ایتو همانی...

در حال بارگزاری

خطا در دریافت مطلب های مرتبط