بیا با هم حرفهای نارنجی بزنیم

🍊بیا با هم حرف‌های نارنجی بزنیم....
مثلا رازهایت را بگو. انگار که یک نارنگی را پوست کنده باشند و عطرش هوا را زیبا کرده باشد.
یا مثلا درد دل کن، بغض‌ات را بشکن؛ انگار که یک انار ترک خورده باشد.
اصلا نکند از من دلگیر شده باشی؟
بهانه‌ای اگر هست، نگو! نگهش دار تا آخرین روزهای پاییز. تا هنگام رسیدن خرمالوها. شاید تا آن روز، با هم، به غم امروزمان خندیدیم.
غم‌های من و تو معتبر نیستند. مثل برگ‌های خزان فرو می‌ریزند. آنچه اصیل است، شادی‌های ماست که سبز است. گیرم که این روزها، دانه‌اش مانده باشد در دل خاک. من و تو، جوانه می‌زنیم.
فصل سوم، موسمِ کم شدن‌هاست. از درختان، برگ؛ از آسمان، باران؛ از شبانه روز، آفتاب و از آسمان، پرندگان کوچنده!
تو اما به من اضافه شو!
«پاییز» با همین غافلگیری‌هاست که زیباست.
سرزده، سر برس
دل به دلت خواهم داد.

#سارا_کنعانی🧡🌱
#دلنوشته_توت_فرنگی🍓🌸
#دلبرون🦋☁️
#کُنج_دلبر🎀🌙🪐
#شبتون_بی_غم_عشقولیام🌔🕛
دیدگاه ها (۲)

🧡پنجاه و نه؛ پنجاه و هشت؛ پنجاه و هفت...راننده‌ی عصبانی که ن...

☕🖋️برایم بنویس... من توصیف قلمت را دوست دارمنوشتنت که نیامد ...

🍒ما هیچ‌زمانی عزیزِ کسی نبودیم...چرا؟!؟آخره اسممون هیچ‌وقت م...

♦️یک‌ روز به خودم اومدم دیدم حال خوبم وابسته شده به چند ورق ...

در حال بارگزاری

خطا در دریافت مطلب های مرتبط