مرگ سفیریست بدونه پیش قراول

مرگ سفیریست بدونه پیش قراول

ما
در تراکم حبابهای سفید زمان

مشغول نشنیدنِ صدای ترکیدن
تک تکِ لحظه های
آنهاییم

گه گاه
بادی سرخوش
از بیخ
کف انباشه ی عمرمان را
در تمکین برکندن از قالب تَن
می اندازد

و
خبرمرگ را روی کاغذی ،

الصاق بر دیوارها می کند...

#ادیب_حیدربگی
دیدگاه ها (۶)

همیشه دری باز به در به دری بودمرفتن را بیشتر از آمدن دوست دا...

سلااااممم به هممههه خعلی دلم براتون تنگ شدع بووود

شب خوشـ

نامه هایی که خواننده ندارندرسم من این نیست که قلم کلیشه بر د...

در حال بارگزاری

خطا در دریافت مطلب های مرتبط