تو مرا می فهمیدی

تو مرا می ‌فهمیدی ..
تو مرا صمیمانه می ‌فهمیدی
و همین از تو
اقلیتی بزرگ می ‌‌ساخت،
تو مهربان بودی
میان آن ‌همه ابروانِ درهم
و دست‌های آویزان ...
تو مهربان بودی
همچون پیامبری
که معجزه‌اش لبخند است
و دست ‌هایش قسمتی از آغوش!

#لیلا_کردبچه #عکس_نوشته
دیدگاه ها (۳)

ای شاد که ما هَستیماندر غمِ تو جانا...هم مَحرمِ عشقِ تو،هم م...

بدرقه شوهر در فرهنگ ملل 🔻 انگلیسی: عزیزم برای نوشیدن چایی عص...

گفت: بیا و دیگر از او ننویس.گفتم: انگار به آتش بگویی نسوز! #...

ما با امید صبح وصال تو زنده‌ایم ... #هوشنگ_ابتهاج #عکس_نوشته

سالیانی پیش ، ما رقص بی وقفه بودیم در تمام میدان های شهر ، م...

دل تنگ که میشوم ، دل تنگ نگاهت که میشوم ، دل تنگ صدایت که م...

مادر نامت را که می نویسمقلم می لرزددل می لرزدجهان آرام می شو...

در حال بارگزاری

خطا در دریافت مطلب های مرتبط