گر برود به هر قدم در ره دیدنت سری

گر برود به هر قدم در ره دیدنت سری

من نه حریف رفتنم از در تو به هر دری

تا نکند وفای تو در دل من تغیری

چشم نمی‌کنم به خود تا چه رسد به دیگری




سعدی
دیدگاه ها (۸)

ﺑﻪ ﺁﻧﭽﻪ ﮐﻪ ﻣﺎ ﺭﺍ به ﺑﺮﺧﯽ ﺍﺯﺍﻧﺴﺎﻥ‌ﻫﺎ ﻭﺍبسته ﻣﯿﮑﻨﺪ،ﻧﺎﻡِ ﻋﺸﻖ ﻧﺪ...

هر که در عاشقی قدم نزده استبر دل از خون دیده نم نزده استاو چ...

به یک پلک تـــو مـی‌بخشم تمـــام روز و شب‌ها راکه تسکین می‌د...

معنی "با تو بودن" برای من " به سلطنت رسیدن است.چه قدر در کنا...

ای ساربان! آهسته رو کآرام جانم می‌رودوآن دل که با خود داشتم،...

نــَفـَس هــآیِ نـَقـــآشی دوپآرتی jk P.1 اونقدر پریشون...

مادر نامت را که می نویسمقلم می لرزددل می لرزدجهان آرام می شو...

در حال بارگزاری

خطا در دریافت مطلب های مرتبط