این روزها زمستانیم

این روزها زمستانیم
سرد و سرد
ساکت و خاموش
بدون هیچ خورشیدی که بتابد به روزگارم
چون آدم برفی تنها
چشم به راه
سر در گریبان
بی صدا واشک ریزان
روزهارا به شب و شبها را به روز تبدیل میکند
امسال زمستانم از انتهای بهار آغاز شده است
دیدگاه ها (۱)

نزن بارانکه دیگر طاقت ضربه های تو را ندارم...

مــادَرم سَواد شعر نَدارد.اماخـودَش زیبـاتَـرین شـعردُنیـــا...

فکـر میکنیـم بدتـرین درد ؛از دسـت دادن کسـیه که دوستـش داریم...

خخخخخخخ

در حال بارگزاری

خطا در دریافت مطلب های مرتبط