خواستم دست به موش ببرم خواب شود

خواستم دست به مويش ببرم خواب شود؛
عطر گيسويش چنان بود كه بى هوشم كرد

#کاظم_بهمنى
دیدگاه ها (۲)

باران آمد چترهایمان را برداشتم وبروی نیمکت همیشگی چترها را ب...

برای هر زنیباید قلبی بزرگدر اتاقی کوچک بتپدبی‌تاب؛‌بی‌مرز؛بی...

دیگه راه برگشتی نیست؛تار موهات بوی انگشتایِ اونو گرفته♥️#عطي...

ولی دلبر! بیا قبول کنیم این زندگی یه "جای خالی" بهمون بدهکار...

خواستم دست به مویش ببرم خواب شود عطرِ گیسویش چنان بود که بی ...

خواستم دل ببرم از دل لیلا که نشد تا که عشقش بشوم با دل شیدا ...

قایقی خواهم ساخت،خواهم انداخت به آب.دور خواهم شد از این خاک ...

در حال بارگزاری

خطا در دریافت مطلب های مرتبط