رمانعشق
رمان:عشق🖤🩸
پارت:۱۲🖤🩸
ویو ا/ت
ا/ت:یعنی چی موآ رو دزدیدن(نگران،شوکه)
لیا:من خواب بودم،یهو دیدم موآ نیست،خیلی میترسم ا/ت،نکنه اتفاقی افتاده باشه
ا/ت:باید به تهیونگ بگی
لیا:جواب نمیده صد بار زنگ زدم
ویو جیهوپ
وقتی تهیونگ بیهوش شد همون جا گذاشتمش..موبایلش رو برداشتم رفتم،همش لیا زنگ میزد،دلم برای صداش تنگ شده بود،اما نمیتونستم جواب بدم،برای اینکه پولدار بشم مجبورم ادم بکشم و قلب و کلیه هاشون رو بدم به بقیه،الان خواهر زادم قلبش کار نمیکنه،پس ی بچه دزدیدم
ویو ا/ت
ا/ت:وای وای وای واااااای..
لیا:موآ کجا میتونه باشه؟نکنه اتفاق بدی بیوفته
ا/ت:نمیدونم،من بیشتر استرس دارم
لیا:تقصیر منه
ا/ت:لیا ناراحت نشیا،ولی فکر کنم بعد از این که موآ پیدا شد پیش من بمونه بهتره
لیا:موافقم..
ا/ت:بیا زنگ بزنیم به نامجون..شاید اینجوری درست بشه
لیا:باشه..
ادامه دارد...
پارت:۱۲🖤🩸
ویو ا/ت
ا/ت:یعنی چی موآ رو دزدیدن(نگران،شوکه)
لیا:من خواب بودم،یهو دیدم موآ نیست،خیلی میترسم ا/ت،نکنه اتفاقی افتاده باشه
ا/ت:باید به تهیونگ بگی
لیا:جواب نمیده صد بار زنگ زدم
ویو جیهوپ
وقتی تهیونگ بیهوش شد همون جا گذاشتمش..موبایلش رو برداشتم رفتم،همش لیا زنگ میزد،دلم برای صداش تنگ شده بود،اما نمیتونستم جواب بدم،برای اینکه پولدار بشم مجبورم ادم بکشم و قلب و کلیه هاشون رو بدم به بقیه،الان خواهر زادم قلبش کار نمیکنه،پس ی بچه دزدیدم
ویو ا/ت
ا/ت:وای وای وای واااااای..
لیا:موآ کجا میتونه باشه؟نکنه اتفاق بدی بیوفته
ا/ت:نمیدونم،من بیشتر استرس دارم
لیا:تقصیر منه
ا/ت:لیا ناراحت نشیا،ولی فکر کنم بعد از این که موآ پیدا شد پیش من بمونه بهتره
لیا:موافقم..
ا/ت:بیا زنگ بزنیم به نامجون..شاید اینجوری درست بشه
لیا:باشه..
ادامه دارد...
- ۳.۵k
- ۰۲ تیر ۱۴۰۴
دیدگاه ها (۲)
در حال بارگزاری
خطا در دریافت مطلب های مرتبط