چه شده ای دل دیوانه هوایش کردی
چه شده؟ ای دل دیوانه هوایش کردی؟
با دو چشمان پر از اشک صدایش کردی؟
مدتی بودکه غافل شده بودم ازعشق
تو مرا باز گرفتار بلایش کردی؟
گفته بودم که دلش معدن بی معرفتی ست
تو نشستی و دلت خوش به وفایش کردی؟
بستم آغوش به رویش که از اینجا برود
سینه ام را تو چرا باز سرایش کردی؟
او به احساس تو می زد لگد واما تو
سرمه چشم من از تربت پایش کردی؟
سعی کردم که فراموش کنم خاطره اش
بین هر خاطره ام باز رهایش کردی
با دو چشمان پر از اشک صدایش کردی؟
مدتی بودکه غافل شده بودم ازعشق
تو مرا باز گرفتار بلایش کردی؟
گفته بودم که دلش معدن بی معرفتی ست
تو نشستی و دلت خوش به وفایش کردی؟
بستم آغوش به رویش که از اینجا برود
سینه ام را تو چرا باز سرایش کردی؟
او به احساس تو می زد لگد واما تو
سرمه چشم من از تربت پایش کردی؟
سعی کردم که فراموش کنم خاطره اش
بین هر خاطره ام باز رهایش کردی
- ۱.۲k
- ۰۹ آذر ۱۳۹۴
دیدگاه ها (۱)
در حال بارگزاری
خطا در دریافت مطلب های مرتبط