دخترباغبان

#دختر_باغبان 🌱

#پارت_72

+باشه بریم.
رو تاب نشستیم و آروم تاب خوردیم.

جونگی:ا/تی تو چرا میخوای با داییم عروسی کنی؟

+اومممم خب دوستش دارم.

جونگی:منو هم دوست داری؟

+آره

جونگی:پس میتونی با منم عروسی کنی.

+ولی تو خیلی کوچولویی.

جونگی:کی گفته من پنج سالمه خیلی بزرگم.

+ولی بازم کوچولویی.

جونگی:مگه خودت چندسالته؟

+۱۶سالمه

جونگی:تو هم خیلی کوچولویی.

+کی گفته؟

جونگی: تو از داییم خیلی کوچولو تری.

+دایی تو فقط چهار سال از من بزرگ تره.

جونگی:بازم زیاده.

+نه خیرم زیاد نیست.

جونگی:اصن من میرم خودم زن پیدا میکنم.

+کجا میخوای زن پیدا کنی؟

جونگی:یه جایی.

+حالا کجا؟

جونگی: با تو گوشت بگم.

+باشه

جونگی: داخل مهد کودکمون کلی دختر هست میتونم اونجا پیدا کنم(آروم)

ــ چی میخوایید پیدا کنید.

+هییییی تو اینجا چیکار میکنی؟

ــ اومدم ببرمتون داخل حالا می‌خواستین چی پیدا کنین؟

جونگی:هیچی می‌خواستیم بازی کنیم.

ــ آره جون خودتون.

ادامه دارد................🌱
دیدگاه ها (۲)

تکپارتی درخواستی:تهیونگویو ا/تساعت دوازده شب بود و هنوز ته ن...

#دختر_باغبان 🌱#پارت_73+خب دیگه بیاین بریم داخل.جونگی: باشه ا...

#دختر_باغبان🌱#پارت_71جونگی:نمی‌خوام ا/ت مال منه.ــ نه خیرم م...

#دختر_باغبان 🌱#پارت_70+یچیزیــ هوم+تو کی تا حالا خواهر داشتی...

"شراب سرخ" Part: ¹²ویو جنا: کفشام رو پام کردم و از خونه زدم ...

در حال بارگزاری

خطا در دریافت مطلب های مرتبط