گمشده منپارت
گمشده من/پارت ۱
(دکو) :
داشتم با وسایلی که دستم بود به خونه میرفتم چون کاچان گفته بود چند تا وسیله بخرم که یهو پسر بچه ای رو دیدم که وسط خیابون وایستاده و با گریه دادمیزنه؛ یه ماشین بزرگ هم به سرعت به سمتش میره سریع وسایل رو انداختم و به کمک نیروی هوایی خودم رو به سمت بچه پرتاب کردم و با شلاق سیاه اونو از مسیر ماشین دور کردم... و یهو بیهوش شدم.
(از زبان نویسنده) :
ماشینی که به سمت بچه ی کوچیک میرفت با دکو برخورد کرد و دکو روی زمین افتاد. اون بچه کوتا بود همون پسر بچه ای که ماندالی و پوسی کت-س ازش نگهداری میکردن.
(کوتا) :
/چه اتفاقی افتاد؟.. دکو نی-چان!!! /
(از زبان نویسنده) :
یکی از آدم های اطراف به پلیس زنگ زد و پلیس بلافاصله به همراه اورژانس به صحنه رسیدن. زمین پر از خون شده بود. این اتفاق بالاخره به گوش باکوگو رسید...
--چند ساعت بعد--
(دکو) :
چشامو باز کردم و دیدم که روی یه تخت تو بیمارستان ام و کاچان کنارم نشسته و دستم رو محکم گرفته. /کاچان؟ /
خب امید وارم خوشتون بیاد 🙂
حمایت و انگیزه برای پارت بعدی🙃
(دکو) :
داشتم با وسایلی که دستم بود به خونه میرفتم چون کاچان گفته بود چند تا وسیله بخرم که یهو پسر بچه ای رو دیدم که وسط خیابون وایستاده و با گریه دادمیزنه؛ یه ماشین بزرگ هم به سرعت به سمتش میره سریع وسایل رو انداختم و به کمک نیروی هوایی خودم رو به سمت بچه پرتاب کردم و با شلاق سیاه اونو از مسیر ماشین دور کردم... و یهو بیهوش شدم.
(از زبان نویسنده) :
ماشینی که به سمت بچه ی کوچیک میرفت با دکو برخورد کرد و دکو روی زمین افتاد. اون بچه کوتا بود همون پسر بچه ای که ماندالی و پوسی کت-س ازش نگهداری میکردن.
(کوتا) :
/چه اتفاقی افتاد؟.. دکو نی-چان!!! /
(از زبان نویسنده) :
یکی از آدم های اطراف به پلیس زنگ زد و پلیس بلافاصله به همراه اورژانس به صحنه رسیدن. زمین پر از خون شده بود. این اتفاق بالاخره به گوش باکوگو رسید...
--چند ساعت بعد--
(دکو) :
چشامو باز کردم و دیدم که روی یه تخت تو بیمارستان ام و کاچان کنارم نشسته و دستم رو محکم گرفته. /کاچان؟ /
خب امید وارم خوشتون بیاد 🙂
حمایت و انگیزه برای پارت بعدی🙃
- ۳.۲k
- ۰۸ فروردین ۱۴۰۴
دیدگاه ها (۱۰)
در حال بارگزاری
خطا در دریافت مطلب های مرتبط