عشق زوال ندارد

عشق زوال ندارد.
فقط یک وقت هایی پیش می آید که آدمیزاد مجبور است از دیگران پنهانش کند.
و همین پنهان کردن است که کار دست آدم می دهد.
ناچار می شوی با پوست و گوشت ت قاطی اش کنی تا از چشم ها دور بماند.
و همین قاطی شدن است که به یکی شدنِ من و تو می رسد.
بعد، در سکوت، عاشقی می کنی و در ظاهر به زندگی معمولی ات در کنار آدم های دیگر ادامه می دهی.
و فقط خودت می دانی که زندگی ات به هیچ وجه معمولی نیست.
دیدگاه ها (۶)

باید در انتهایِ یک کوچه یا اصلا خیابانبه ایستمتمامِ بهار را ...

من فکر میکنمکه قبل از مرگکدام کفش را برای اخرین بار به پا خو...

و اگر می‌‌نویسمدوست دارم بدانیدر خلا دنیایِ بی‌ جاذبه از نبو...

امروز دلم گرفته استمی خواهم از گرفته های دلم برایتبگویماز اب...

در حال بارگزاری

خطا در دریافت مطلب های مرتبط