داشتم با خالم حرف میزدم

داشتم با خالم حرف میزدم...

من:آره بعد خیلـ...*آهنگ آشنا*
خالم:چیزی شده؟
من:*نگاه کردن به دور و برم* این صدا..؟ *دیدن تلویزیون و آهنگ آی هوشینو* عمکلنژنیعمت
خالم:آها این فیلمه ستاره من همیشه از جم جونیور پخش میشه
من:ارههه خاله این یه انیمه ستتتت انیمه ی اوشی نو کووو
خالم:عه کیا پیام داده
من:کیارش؟
خالم:اره میخواد تصویری بگیره
من:ع عهه
*کیارش زنگید و خالم جواب داد*
خالم:سلام کیا
کیارش:سلام مامان،عه دخمل
من:سلام..من دیگه کوچولو نیستم کیااا
کیارش:ولی باز کل دنیا از حراست سد مسجد سلیمان بگیر تا رشت تورو دخمل میشناسن
من:اییش
خالم:*خنده* دعوای دختر و پسرخاله ای
کیا:اره دیگه،مامان پروازم هشت صبحه
خالم:عه؟چقدر طول میکشه؟
کیا:یه ساعت
من:کجا میری؟
کیا:از ایتالیا به آلمان
من:پس درسات؟
کیا:ده روز استراحت
خالم:امتحانا تموم شدن؟
کیا:اره
خالم:خب دیگه...برو پسرم برو
من:خدافظظظظظ
کیا:خداحافظ(به ایتالیایی)
من:عه؟ حالا که اینطوره 'خداحافظ' (به ژاپنی)
خالم:اوووو چخبرتونه 'خداحافظ' (لری) *قطع کردن*
من:*نگاه کردن عمیق به تلویزیون*
خالم:باز چیه؟
من:بلولاک...
خالم:این فوتبالیست های دوران ما نیست؟
من:نه خاله،این یه چیز دیگـ...*دیدن شیدو* شیدوی عوضیی..جوجه تیغی؟😂
خالم:چرا موهاش اینجوریه؟ *خنده*
*یکم گذشت*
من:سائه ایتوشی...؟*رفتن طبقه ی بالا خونه* اهم...خدااااااا
دیدگاه ها (۲)

یکم مونده به ۳۰۰ عرررر

کرم؟نه واقعا کرم؟

این بابای من موقع بدنیا اومدن وندا نیستااا😂راستییییییمایکییی...

راستیارسیدیم خرم آباد خونه مامان بزرگممیخوام برم پیش خالمممم...

برادر بی رحم من💔🥀🖤💫part ۷(خالش زنگ زده) &سلام'سلام عزیزم خوب...

رمان انیمه «هنوز نه!» چپتر ۸

کاسونا / مادر کوکومی / شیطان کش / هی سلامممممم😭😭🥹دلم ناموسا ...

در حال بارگزاری

خطا در دریافت مطلب های مرتبط