بدان

‌بدان
به هر کجا که روی
به هر کجا که روم
سهمی از تو ازآنِ من است
سهمی از –
عشق‌هایت
شب‌هایت
گریه‌ها –
تنهایی و درد‌هایت –
توأمان
از آنِ من است
تکه‌ای عشق –
تکه‌ای شب –
در آن سوی رویای دختر آتش –
در آن سوی باران
کسی می‌گرید
کودکی می‌لاید
و قلبی می‌تپد –
بر بستر دستانت
می‌بینم –
می‌بینم –
دخترکی بر قرص ماه می‌رقصد –
خیال و خاطره می‌بافد –
خیره بر سیاه چاله‌یِ چشم‌هایت
صدا می‌آید –
صدا –
در این آشوب بی‌مرز
شب و شبانی از پی هم
در دالان‌هایی بی‌انتها
تکرار خسته‌ی هستی می‌تازد –
اینجا –
سکوت –
آهنگی مدام دارد

قطعه خورشید از دفتر شعر ژیناچ #محمدامین_مرشدزاده
دیدگاه ها (۹)

‌به‌گمانم برف می‌آمد آخرین‌باری‌که دیدمت و «گلچهره» را شجریا...

فردا که چشم بگشایماز تپه‌ی روبه‌رو سرازیر خواهی شد- به آن‌سو...

کاش می‌شد آدماندوه را از پنجره بیرون بریزد... #کافکا

در حال بارگزاری

خطا در دریافت مطلب های مرتبط