پارت

پارت ۱۴

میخواستم پاشم که محکم دستمو گرفته بود هی میومد نزدیک ومن دور تر میرفتم تا جایی که به لبه ی تخت رسیدم ناکلز. چرا انقدر دور میری وایستا کاریت ندارم
بعد نزدیک شد که لباشو به لبام گره بده که در باز شد خدایا شکرت روژ بود

از زبان روژ
داشتم میخوابیدم که متوجه شدم ناکلز از آخرین کشتی که حمله کردیم شراب برداشت پس باید یه نگاهی بهش بندازم از جام پاشدم خوبه امی اینجاست بعد توی اوتاق پسرا رو هم نگاه کردم شدو نبود اما همه بودن خوب مشکلی نمیبینم پس ببینم ناکلز چطوره در اتاقش رو که باز کردم با قیافه لبویه شدو و ناکلز بد مست مواجه شدم که معلوم میخواد شدو رو عه کاری بکنه پس رفتم یه کم از خار هاش رو گرفتم و کشیدمش معلوم بود که شدو یه نفس عمیق کشید
روژ . مگه قرار نبود دیگه مست نکنی اون سری هم میخواستی کل کشتی رو نابود کنی داشتی چه گوهی می خوری
ناکلز. از ز ندگی لذت می‌بردم چقد سخت میگیری
روژ . شدو تو لال بودی
شدو . گفتم مسته به سرش نیست که یهو یه گوشه خفتم کر د
روژ . باشه بیا ببرش روی تختش
وقتی دوباره ناکلز رو نگاه کردم خواب بود شدو ناکلز رو برداشت وگذاشتم روی تختش مث
بچه های ۴ ساه خوابیده بود دهنش بوی گوه شراب رو میداد بعد بطری شراب رو برداشتم یکمم گشتم ولی فقد همون بود بعد به شدو دادم
روژ پرتش کن بیرون
و اون بیرون رفت و پرتش کرد وسط اقیانوس
روژ. شب خوش
شدو . شب خوش
و شب رو به همین شکل گذراندیم

از زبان سونیک
من خلی نگران بودم وزیر فشار چون از این ور تنها کسی که مارو میتونست به شدو برسونه روی تخت بیمارستان بود خوب وا تاریک شده بود وهمچنان داشت برف میومد ساعت تقریبا ۳و۲ شب بود دراز کشیده بودم وبیرون رو نگاه میکردم بچه ها خوابیده بودن و یه کی صدام زد اون