چشمهایت
چشمهایت
آواز نبود تا بسرایمش،
شراب نبود تا بنوشمش،
لهجهے باران بود..!!
ڪه هر شب
آوارهترین واژههایم،
از فرط تشنڪَی
بدان پناه میبردند....!!
چشمهایت
آواز نبود تا بسرایمش،
شراب نبود تا بنوشمش،
لهجهے باران بود..!!
ڪه هر شب
آوارهترین واژههایم،
از فرط تشنڪَی
بدان پناه میبردند....!!
- ۸۷۵
- ۱۷ آذر ۱۴۰۴
دیدگاه ها (۰)
در حال بارگزاری
خطا در دریافت مطلب های مرتبط