پشت نقابی باشکوه
(پشت نقابی باشکوه)
(Behind a Glorious Mask)
Part: 8
: بهتر.
سونهی: ببینم فکر کردی از من چی گیرت میاد؟
: اطلاعات.
سونهی: هوم؟
: ازت میخوام که برام جاسوسی کنی.
سونهی: گمونم اشتباه گرفتی من کسی نیستم که بتونه برات جاسوسی کنه.
که بلافاصله از بازوی سونهی گرفت.
: هِی منو نخندون یون سونهی اینقدرام احمق نیستم که تا بگی نه نمیتونم باور کنم و ولت کنم، خودتو به اون راه نزن اتفاقا تو همون کسی هستی که برای جاسوسی لازم دارم.
سونهی: که اینـ... صبرکن اسممو
: فکر کردی همینجوری یکیو میارم بدون اینکه بدونم کیه و چه کَس و کاری داره؟ من از همه چیزت خبر دارم.
سونهی: به هرحال بیخیالم شو من به درد این کار نمیخورم که به عنوان آدمت برای فضولی ببری یا بفرستی.
(پوزخند و تمسخر): آدمم؟ هِی خودتو آدم من فرض کردی؟ تو همین خیال باش، همینجوری پا نمیشم یکیو بیارم تو باندم، تو چیزی جز وسیله برای من نیستی، فهمیدی؟
سونهی: باندت؟
از همون بازوش که گرفته بود
بردش توی همون اتاقی که از اول بود
درو بست و قفل کرد
سونهی: هِی درو باز کن، ببینم فکر کردی میتونی برام رئیس بازی در بیاری؟(زیرلبی): خودش از همه چیزم خبر داره ولی حتی یه نام و نشونی از خودش نمیگه.
(چند ساعت بعد)
سونهی: حتی بعد این مدت درو هم باز نمیکنه. عوضی.
(از بیرون اتاق): کر نیستما.
سونهی: درو باز کن، با توام.
اومدو درو باز کرد
: چی میخوای ها؟
سونهی: هی باید برم وگرنه بعدا دخلمو میارنا.
: عا درسته، بیا برو.
سونهی: تو خواب ببینی که برات جاسوسی میکنم.
: نمیکنی؟ مثل اینکه زبون آدم حالیت نمیشه.
سونهی: ببینم اصلا برای چی میخوای جاسوسی کنم؟ چه خبری بین تو و اون ODCs لعنتی هست؟
: خودمم نمیدونم. فقط اسمش برام آشناس.
سونهی: دلیل نمیشه چون فقط برات آشناس و حتی مطمئن نیستی پاشم برات جاسوسی کنم اصلا میتونی تضمین کنی که بلایی سرم نمیاد؟
: اون فقط یه بارــه یعنی چی که جونتو تضمین کنم؟
سونهی: ببینا، حتی یه ذره ام در موردشون نمیدونه البته الکی هم نیست که میخوای جاسوسی کنم، ببین همینجوری که اسمش...
: چی میخوای بگی، بگو دیگه.
سونهی: عا نه نمیشه همه چیز رو که مفت نمیشه گرفت.
: چی میخوای پس؟
سونهی: بزار فکرامو بکنم... من رفتم.
: وایسا منم میام.
سونهی: چرا؟ یهویی مهربون شدی.
: نه مهربون نشدم، مگه نگفتی جونتو تضمین کنم؟
سونهی: عا آره راستی.
کتشو برداشت و باهاش رفت
وقتی هم سوار ماشین شدن و راه افتادن، حین رانندگی هم هیچ حرفی بینشون رد و بدل نشد.
بعد زمان کوتاهی رسیدن و از ماشین پیاده شدن
سونهی: آهان راستی، تو از همه چیزم خبر داری لااقل یه اسمی از خودت بهم بگو.
: "یونهو" "لی یونهو".
سونهی: واقعا این اسمته؟ سری پیش که اومدین چیز دیگه ای صدات میکردن.
: اونش به تو مربوط نیست، بریم.
(یه ساعت بعد)
یه نگاه به ساعتش انداخت که سونهی هم برگشت.
: خب فکراتو کردی؟
سونهی: آره راستی، یادم نبود.
: منو... از دست تو.
سونهی: خیل خب، چیزایی که میدونم رو بهت میگم. همونطور که داشتم میگفتم همینجـ
: اشکال نداره همینطوری اینجا بگی؟
سونهی: اول که بزار حرفمو بزنم دوم که اینجا کسی کره ای بلد نیستا، خب داشتم میگفتم همینجوری اسم اینجا ODCs نیست، این در واقع مخفف "organized crimes" (جرایم سازمان یافته) ـه. اینجا فقط یه بار برای خوشگذرونی هاشون یا چیزایی مثل اون نیست اینجا در واقع یه واسطه برای انجام کارهای غیرقانونی، جرم و جنایت هاشون و کارهای مافیاییشونه، اینجا هیچ کس قانون سرش نمیشه مگر اینکه قانونِ خودِ بار باشه. بدترین خلافکارا و جنایتکارای دنیا با "ODCs bar" ارتباط دارن تو هر کشوری هم که بگی شعبه داره. یه الگو برای تازهوارد ها به دنیای خلاف و جرم و جنایت.
: الگو؟
سونهی: چون کاراشونو خیلی خوب انجام میدن و هیچ سرنخ یا ردی به جا نمیزارن واسه همین این اسمشه. اینجا حتی آدم فروشی کاملا عادیه، کسی که واردش میشه یا باید بمونه یا اگه بخواد بره یه جوری از دنیا حذف میشه که انگار از اول وجود نداشته. اینجا همه دنبال پول و مقام و ثروتن.
(Behind a Glorious Mask)
Part: 8
: بهتر.
سونهی: ببینم فکر کردی از من چی گیرت میاد؟
: اطلاعات.
سونهی: هوم؟
: ازت میخوام که برام جاسوسی کنی.
سونهی: گمونم اشتباه گرفتی من کسی نیستم که بتونه برات جاسوسی کنه.
که بلافاصله از بازوی سونهی گرفت.
: هِی منو نخندون یون سونهی اینقدرام احمق نیستم که تا بگی نه نمیتونم باور کنم و ولت کنم، خودتو به اون راه نزن اتفاقا تو همون کسی هستی که برای جاسوسی لازم دارم.
سونهی: که اینـ... صبرکن اسممو
: فکر کردی همینجوری یکیو میارم بدون اینکه بدونم کیه و چه کَس و کاری داره؟ من از همه چیزت خبر دارم.
سونهی: به هرحال بیخیالم شو من به درد این کار نمیخورم که به عنوان آدمت برای فضولی ببری یا بفرستی.
(پوزخند و تمسخر): آدمم؟ هِی خودتو آدم من فرض کردی؟ تو همین خیال باش، همینجوری پا نمیشم یکیو بیارم تو باندم، تو چیزی جز وسیله برای من نیستی، فهمیدی؟
سونهی: باندت؟
از همون بازوش که گرفته بود
بردش توی همون اتاقی که از اول بود
درو بست و قفل کرد
سونهی: هِی درو باز کن، ببینم فکر کردی میتونی برام رئیس بازی در بیاری؟(زیرلبی): خودش از همه چیزم خبر داره ولی حتی یه نام و نشونی از خودش نمیگه.
(چند ساعت بعد)
سونهی: حتی بعد این مدت درو هم باز نمیکنه. عوضی.
(از بیرون اتاق): کر نیستما.
سونهی: درو باز کن، با توام.
اومدو درو باز کرد
: چی میخوای ها؟
سونهی: هی باید برم وگرنه بعدا دخلمو میارنا.
: عا درسته، بیا برو.
سونهی: تو خواب ببینی که برات جاسوسی میکنم.
: نمیکنی؟ مثل اینکه زبون آدم حالیت نمیشه.
سونهی: ببینم اصلا برای چی میخوای جاسوسی کنم؟ چه خبری بین تو و اون ODCs لعنتی هست؟
: خودمم نمیدونم. فقط اسمش برام آشناس.
سونهی: دلیل نمیشه چون فقط برات آشناس و حتی مطمئن نیستی پاشم برات جاسوسی کنم اصلا میتونی تضمین کنی که بلایی سرم نمیاد؟
: اون فقط یه بارــه یعنی چی که جونتو تضمین کنم؟
سونهی: ببینا، حتی یه ذره ام در موردشون نمیدونه البته الکی هم نیست که میخوای جاسوسی کنم، ببین همینجوری که اسمش...
: چی میخوای بگی، بگو دیگه.
سونهی: عا نه نمیشه همه چیز رو که مفت نمیشه گرفت.
: چی میخوای پس؟
سونهی: بزار فکرامو بکنم... من رفتم.
: وایسا منم میام.
سونهی: چرا؟ یهویی مهربون شدی.
: نه مهربون نشدم، مگه نگفتی جونتو تضمین کنم؟
سونهی: عا آره راستی.
کتشو برداشت و باهاش رفت
وقتی هم سوار ماشین شدن و راه افتادن، حین رانندگی هم هیچ حرفی بینشون رد و بدل نشد.
بعد زمان کوتاهی رسیدن و از ماشین پیاده شدن
سونهی: آهان راستی، تو از همه چیزم خبر داری لااقل یه اسمی از خودت بهم بگو.
: "یونهو" "لی یونهو".
سونهی: واقعا این اسمته؟ سری پیش که اومدین چیز دیگه ای صدات میکردن.
: اونش به تو مربوط نیست، بریم.
(یه ساعت بعد)
یه نگاه به ساعتش انداخت که سونهی هم برگشت.
: خب فکراتو کردی؟
سونهی: آره راستی، یادم نبود.
: منو... از دست تو.
سونهی: خیل خب، چیزایی که میدونم رو بهت میگم. همونطور که داشتم میگفتم همینجـ
: اشکال نداره همینطوری اینجا بگی؟
سونهی: اول که بزار حرفمو بزنم دوم که اینجا کسی کره ای بلد نیستا، خب داشتم میگفتم همینجوری اسم اینجا ODCs نیست، این در واقع مخفف "organized crimes" (جرایم سازمان یافته) ـه. اینجا فقط یه بار برای خوشگذرونی هاشون یا چیزایی مثل اون نیست اینجا در واقع یه واسطه برای انجام کارهای غیرقانونی، جرم و جنایت هاشون و کارهای مافیاییشونه، اینجا هیچ کس قانون سرش نمیشه مگر اینکه قانونِ خودِ بار باشه. بدترین خلافکارا و جنایتکارای دنیا با "ODCs bar" ارتباط دارن تو هر کشوری هم که بگی شعبه داره. یه الگو برای تازهوارد ها به دنیای خلاف و جرم و جنایت.
: الگو؟
سونهی: چون کاراشونو خیلی خوب انجام میدن و هیچ سرنخ یا ردی به جا نمیزارن واسه همین این اسمشه. اینجا حتی آدم فروشی کاملا عادیه، کسی که واردش میشه یا باید بمونه یا اگه بخواد بره یه جوری از دنیا حذف میشه که انگار از اول وجود نداشته. اینجا همه دنبال پول و مقام و ثروتن.
- ۷.۴k
- ۲۱ مهر ۱۴۰۴
دیدگاه ها (۱)
در حال بارگزاری
خطا در دریافت مطلب های مرتبط