دلم عجیب در این هوای تابستانی

دلم عجیب در این هوای تابستانی
هوای قدیم را کرده
هوای حیاط بزرگ مادربزرگ
با حوض آبی فیروزه ای
ماهی های قرمز،
و شمعدانی های لب حوض
که عطرشان مست میکرد هر رهگذری را...
هوای دورهمی های ساده
با شام و ناهاری به مختصری نان و پنیر
و خنده های از ته دل
با کسانی که دوستشان داریم...💙 🌸

دلم کمی قدیم می خواهد...
دیدگاه ها (۴)

کاش من حداقل صد سال پیش به دنیا می‌آمدمدر چنین خانه ای...در ...

دلم تنگ است برای خانه ی پدربزرگ،ﯾﮏ بعد اﺯ ﻇﻬﺮ ﺗﺎﺑﺴﺘﺎﻥ ﺑﺎﺷﺪ، ...

.گاهی بایدبا یک فنجان چای دارچینیکنار پنجره ای لم دادو با لب...

.خانه دل تنگ غروبی خفه بود مثل امروز که تنگ است دلم پدرم گفت...

من به یک خونه قدیمی تعلق دارم..به یک خونه آجر نمای قدیمی با ...

در حال بارگزاری

خطا در دریافت مطلب های مرتبط