خدای قشنگم داشتم زندگیم رو مرور میکردم یادم اومد یه ر

خدایِ قشنگم داشتم زندگیم رو مُرور میکردم ، یادم اومد یه روزهایی دیگران رو صدا زدم و نمیدونستم تنها کسی که نا امیدم نمیکنه فقط تویی ، یه روزهایی هم چشمم رو به روی نعمت هایی که بهم داده بودی بستم و فقط سختی ها رو می دیدم ، یه روزهایی هم بودن که تا چشم باز میکردم شروع میکردم به گله و شکایت کردن ، اما هرچقدر فکر کردم  هیچوقتی نبود که حتی یه روز پشتم رو خالی کرده باشی، تو همیشه کنارِ من بودی حتی وقتی منِ بی معرفت به یادت نبودم ، برای تمام ناشکری هام شرمنده ام ، میخوام جبران کنم ، یاریم کن انسانِ خوب و مهربانی باشم ،
جانِ جانان هزاران بار شکرت که هستی😍
#خاص
دیدگاه ها (۴)

اصلن من میگم تمام لباسای تمام فروشگاهای دنیا قشنگن. اما همشو...

معلمی گفت توانا بود هرکه..؟ دانش اموزی ادامه داد "توانا بود ...

با فنجانی چای هم می توان مست شد!اگر اونی که باید باشد، باشد...

علی ابن عبدلله هاشمی می‌گفت: به همراه شصت نفر از شیعیان🍀 در ...

خون آشام عزیز (77)

در حال بارگزاری

خطا در دریافت مطلب های مرتبط