فیک نویس پارت

فیک نویس ( پارت ۱۴ )
مایل به پارت بعدی؟؟؟

کای: کجا با این عجله؟؟

دالیا: دارم میرم مهمونی

کای: چه مهمونی هست؟

دالیا: واسه بچه های دوران دبیرستان هست

کای: اها اون منم داشتم میرفتم اونجا

دالیا: پس منم سر راه برسون

کای: باشه فقط باید بریم دنبال جولیا

دالیا: اونم میخواد بیاد

کای: اره
سوار ماشین شدیم جولیا رو سوار کردیم و رفتیم مهمونی

فیلیکس: خیلی وقت بود ندیده بودمت

کای: خب همه توجه کنید یه خبر میخوام بدم

جولیا: مطمئنی می خوای بگی

کای : اره من و جولیا ازدواج کردیم و قراره ۲ روز دیگه بریم خارج از کشور

دالیا . فیلیکس : چییییییی!!

دالیا و فیلیکس ناراحت شدن چون دالیا عاشق کای بود و فیلیکس عاشق جولیا ^me

کای: و شاید بعد از مدتی برگشتیم یا همون جا موندیم

دالیا: خوشبخت بشین من دیگه میرم

کای: وایسا

جولیا: کای بیخیال بزار بره خودش برمیگرده

فیلیکس: دالیا وایسا من میرسونمت

دالیا: مرسی،

فیلیکس : تو میزاری همین جوری کای بره

دالیا: من هرچی هم بگم اون گوش نمیده
فیلیکس مواظب باشششش!!!🚙

مرسی که تا اینجا خوندی💗 ببخشید اگر دیر شد درگیر درس بودم🤍 لایکاش به ۲۰ برسه پارت ۱۵ گذاشته میشه 💋