من عشقای یه طرفه

من عشقایِ یه طرفه
عشقایِ پنهوونیِ نوجوونی رو خیلی دوست داشتم
اون عشقایی که یهو دلت گره می‌خورد به نگاهِ یه آدم تو دور و ورت...
عشقایِ بی‌توقع و پاکی که یه نگاهِ معمولی، یه سلام و علیکِ عادی هزار تا رویایِ قشنگ می‌ساخت واسه شبات
عشقایی که با یادش می‌خوابیدی و صبح‌ها گوشیتُ چک نمی‌کردی که پیامشُ ببینی، فقط عکساشُ که از گوشه و کنار، پنهوونی از صفحه فیسبوکش، از کیفِ پولِ مامانش یا هرجایِ دیگه کش رفته بودی نگاه می‌کردی تا روزتُ با یادش شروع کنی...
من عشق هایِ نوجوونی
اون علاقه‌هایِ بی‌توقع
اون حرف‌هایِ اول اسمش که با دوتا قلب این طرف و اون طرفش رو نیمکتایِ مدرسه نوشته می‌شدُ خیلی دوست دارم
اون حس هایِ قشنگی که هیچ‌وقت دیگه هیچ جایِ زندگیمون اتفاق نمیوفته
اون آدمایی که تکرار نمیشنُ خیلی دوست دارم...
من اون وفاداریِ قشنگی که کلی تهِ دلمونُ قلقلک می‌داد و سرِ ذوق می‌آورد روحِ دست نخورده یِ پاکمونُ ترجیح میدم به هزارتا رابطه‌هاى پر تنش و استرس پر از دروغ و پنهوون کاری و دور زدن و پیچوندنِ این روزا...
من اون حسی رو که تجربه کردم، اون لرزیدنایِ دلمُ واسه یه نفر
اون وفاداری و پایبندی به آدمی که روحشم از حسِ ما خبر نداشتُ با هزارتا "دوست دارم" هایِ به مو بند و به بادِ هوا پیوندِ این روزا عوض نمی‌کنم که نمی‌کنم...

#فاطمه_صابری_نیا
#کلبه_عشق_ریحان
#کلبه_مرده_ریحان
دیدگاه ها (۶۱)

دیگه اونایی که نشد جوابشون رو بدم شرمنده خدایی این چند وقت خ...

عاشق تمام لحن سخن گفتنت...طرز قرار گرفتن لبخندت روی صورتت......

بهم می‌گی تحمل كن، درست می‌شه.درست شدن تا يه جایی ارزش داره،...

می‌گفت می‌دونی از چى خیلی می‌ترسم؟از این‌که برگرده و بخواد د...

وسط یه بازار شلوغ خیلی اتفاقی چشمامون بهم قفل شد... پلک نزد،...

⁷𝐌𝐲 𝐛𝐫𝐨𝐭𝐡𝐞𝐫'𝐬 𝐟𝐫𝐢𝐞𝐧𝐝_𝐏𝐚𝐫𝐭 اومدن سر میز نشستن که اصن اون حال ...

هندوانه چشمک زن

در حال بارگزاری

خطا در دریافت مطلب های مرتبط