خواستم در رو ببندم ولی مانع و اومد تو ی کلبه

خواستم در رو ببندم ولی مانع و اومد تو ی کلبه
(اونی که اومد شوگا بود با دوتا بادیگارد تو اونو نمیشناختی شوگا دشمن جیمین هس
علامت شوگا هس÷ )
÷سلام خانم کوچولو
+تو کی هستی چرا اومدی اینجا
÷اها یادم رف خودمو معرفی کنم
+,,,,,,,
÷من شوگا هستم دوست جیمینه عوضی
+حق نداری بهش بگی عوضی فهمیدی
شوگا به یکی بادیگارد ها اشاره کرد آت رو بزنه
بادیگارد اومد کنارت و به مچ پات ضربه زد پات بی حس شده بود
÷حالا زوده بفهمی من کی هستم
+ع..عوضی ..... آشغال (با گریه )
(اینا فقط وانشاتهههههه)
بادیگارد دوتا سیلی بهت زد
بادیگارد:ارباب چیکارش کنیم همینجا بکشیمش یا ...
÷نه با خودمون می‌بریم
+هق ‌.....هق (گریه)

پرش زمان

ویو آت
بیهوش بودی یواش یواش به هوش اومدی دیدی یه جای تاریک که فقط یه چراغ داره اونم بالا سرت
÷به به خانم بیدار شد
+ک.ثا.فت
÷دلت کتک میخواد اره (با داد) باشه
+,,,,,,
بادیگارد یه شلاق نازک اورد و داد به شوگا ،
شوگا اومد جلو
÷ بزار قشنگ خودمو معرفی کنم (پوزخند)

پر ش زمان

شوگا توی چند دقیقه ۳۰تا شلا.ق زد بهت
تو از شدت درد نمی‌تونستی حرف بزنی
÷باید زنگ بزنم به جیمین عوضی
+هق ....آیییی.هق هق (گریه)
÷صدا نشنوم
💜💜💜💜💜💜💜💜💜💜
دیدگاه ها (۱۸)

ویو جیمین اومدم دیدم آت توی کلبه نیست _آت کجایی دیدم یه نامه...

ایو اومد توی اتاق ویو ایو دیدم جیمین دست آت رو گرفته و گریه ...

لبش رو بوسیدم تا این که ....بعد چند دقیقه از هم جدا شدیم _کج...

لباسم رو پوشیدم و در رو باز کردم دیدم جیمین وایساده جلوی در ...

وقتی دخترشو دوست نداشت 💔پارت ۳ویو اتاون بهم سیلی زد هه انتظا...

عاشق یه خلافکار شدم پارت ۶بادیگارده رفت در زد وبادیگارد : قر...

سلاممم🎀🎀🎀ویو ات: منتظر بودم که تهیونگ غذا رو بیارهتق تق تق ا...

در حال بارگزاری

خطا در دریافت مطلب های مرتبط