مثل کوهیم و از این فاصله هامان چه غم است

مثل کوهیم و از این فاصله هامان چه غم است
لذت عشق من و تو نرسیدن به هم است

ما دو مغرور، دو خودخواه، دو بد تقدیریم
عاشقی کردن ما شرح عدم در عدم است 

مثل یک تابلوی نیمه ی نفرین شده ای
دست هر کس که به سوی تو بیاید قلم است

عشق را پس زدی ای دوست ولی پیش خدا
هر که از عشق مبّرا بشود ، متهم است 

می روی دور مرو ، بد دل و ناجور مرو
فکر برگشتن خود باش و زمانی که کم است

قبل رفتن بنشین خاطره ای زنده کنیم 
بنشین چای بریزم ، بنشین تازه دم است
دیدگاه ها (۱)

ساختن واژه ای به نام " فردا " ،بزرگترین اشتباه انسان بود !تا...

امروز به خودت سلام کن ...حالِ خودت را بپرس ...حرفهای دلت را ...

آب را گل نکنیم ؛ پدرم در خاک است …😔 😔 وقتی دیروز باران بارید...

استقبالی از شعر زیبای #کوچه # زنده یاد فریدون مشیری بی من ام...

در حال بارگزاری

خطا در دریافت مطلب های مرتبط